توضیــــحات :
مقدمه :
انسان پیش از آموختن کشاورزی و کشف فنون و ابزارهای مختلف، برای تامین نیازهای زندگی خود به کوچ و چندجانشینی میپرداخت. انسانها برای تامین غذای موردنیاز خود و یافتن مکانی مناسب برای سکونت، به مکانهای مناسب دارای منابع طبیعی (مرتع، آب، حیوانات) مهاجرت مینمودند. از زمانی که انسان کشاورزی را آموخت و توانست ابزارهای مورنیاز زندگی خود را بسازد به یکجانشینی روی آورد و روستاها متولد شدند. روستاها یا دهات، اولین مراکز اجتماعی زندگی نوین انسان محسوب میشوند…
فهرست مطالب :
√ تعداد صفحات : ۴۶ صفحه
√ نوع فایل : فایل Word
امروزه صنعت توریسم به عنوان صنعتی پویا و با ویژگیهای توسعه مدارانهاش بخش مهمی از فعالیتهای اقتصادی و تولیدی کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه را به خود اختصاص داده است. رشد صنعت گردشگری در طی سالهای آخر قرن بیستم توجه به ملاحظات زیست محیطی و شاخصهای توسعه پایدار همانند سایر صنایع را ضروری ساخته است .بنابراین در چارچوب طرحهای آمایشی اعم از ملی، منطقهای و محلی، صنعت توریسم به عنوان یکی از ابزارها و مؤلفههای مهم توسعه و محرومیتزدایی مطرح میشود.این صنعت که از مهمترین عوامل عمران ناحیهای به شمار میرود، فعالیتی است ارز آور و متعادل کننده که موجب توسعه اقتصادی و اجتماعی در سطح منطقه شده و توزیع عادلانه درآمد و همچنین اشتغالزایی را به همراه دارد . امروزه رشد جمعیت در مناطق روستایی، بدون سرمایهگذاری نظاممند در جهت تقویت زیرساختهای اقتصادی و متنوعسازی آنها منجر به گسترش بیش از حد فعالیتهای تولیدی و متکی بر منابع طبیعی ( آب، خاک، جنگل، مرتع و ... ) شده است که این گسترش ناپایدار به نحوی محسوس منجر به تخریب فزاینده منابع طبیعی موجود گردیده است.این پیامد منفی همراه با نرخ بهرهوری پایین نیروی کار در نتیجه مکانیزاسیون نامناسب، نرخ بالای بیکاری در بخش تولیدات روستایی و همچنین همراه با گسترش تکنولوژی سرمایهبر امکان ایجاد فرصتهای شغلی پایدار در تولید درآمد از طریق گسترش کارکردهای متکی بر مبنای طبیعی در جهت پاسخگویی به خیل عظیم بیکاران روستایی که از سرمایه و مهارت چندانی هم بهره نمیگیرند و عمدتاً مجبور به مهاجرت به کلانشهرها و گسترش حاشیه نشینی میباشد را تا حدی غیر ممکن ساخته است
توضیــــحات :
مقدمه :
انسان پیش از آموختن کشاورزی و کشف فنون و ابزارهای مختلف، برای تامین نیازهای زندگی خود به کوچ و چندجانشینی میپرداخت. انسانها برای تامین غذای موردنیاز خود و یافتن مکانی مناسب برای سکونت، به مکانهای مناسب دارای منابع طبیعی (مرتع، آب، حیوانات) مهاجرت مینمودند. از زمانی که انسان کشاورزی را آموخت و توانست ابزارهای مورنیاز زندگی خود را بسازد به یکجانشینی روی آورد و روستاها متولد شدند. روستاها یا دهات، اولین مراکز اجتماعی زندگی نوین انسان محسوب میشوند…
فهرست مطالب :
√ تعداد صفحات : ۴۶ صفحه
√ نوع فایل : فایل Word
عنوان مقاله: الحاق شهری سکونتگاههای روستایی پیرامون شهر زنجان
قالب بندی: word
تعداد صفحات: 19
قسمتی از متن:
ادغام یا الحاق شهری، بنا بر تعریف، هنگامی پدیدار می گردد که مرزهای یک حوزه شهری معین به عرصه های پیرامونی گسترش می یابد و اجزای فضایی پیرامونی را به خود ملحق می سازد (کِیوز، 2005). این پدیده را می توان رایجترین پدیده در رشد و گسترش کانونهای شهری به شمار آورد؛ به سخن دیگر، اغلب شهرها، اعم از کوچک و بزرگ و حتی کلانشهرهای سرتاسر جهان، رشد و گسترش فعلی خود را مدیون همین پدیده بوده اند (از جمله نگاه کنید به: واسمر، 2002؛ اسکابورسکیس، 2006؛ فارل، 2008؛ هیکیلا، 2007). در ایران، شهرهای تهران، اصفهان، مشهد، شیراز، تبریز، یزد و بسیاری شهرهای کوچک و بزرگ کشور از طریق همین روند، یعنی الحاق اراضی و سکونتگاههای روستایی پیرامونی، جایگاه امروزین خود را فراچنگ آورده اند.
از آنجا که ادغام یا الحاق عرصه های پیرامونی شهرها، بویژه حوزه های کلانشهری، در پی الزامات زمانی و نحوه و روند تصمیم سازیهای مراجع رسمی و یا نهادهای متوّلی مدیریت شهری در قالب محدودة شهری یا کلانشهری رخ می دهد، در اینجا آن را به منظور تشخیص از سایر پدیده های مرتبط با رشد کانونهای شهری، گسترش رسمی شهر می نامیم. بنابراین، آنچه از این طریق و نیز به عنوان رشد بی رویه شهر مطرح می شود، پدیده ای است متفاوت از رشد طبیعی این گونه کانونها. البته، این پدیده و پدیده های وابسته به آن، بویژه پدیده های خورندگی،[1] خزش[2] (سعیدی و شفیعی ثابت،1390) و ادغام یا الحاق[3] شهری (سعیدی و حسینی حاصل، 1390)، کمتر به درستی تبیین و تعریف می شوند و چه بسا گاهی به نادرست و به جای یکدیگر بکار می روند.[4]
اگر در عمل سرچشمه همة مسائل محیطی و کالبدی- فضایی شهرها و کلانشهرها به درستی در این دو پدیده قابل ردیابی نباشند، لااقل بسیاری از معضلات شهری از این دست، به پس- زمینه های بنیادین و روندهای مرتبط با آنها باز می گردد؛ از آن جمله اند: نابودی اراضی حاصلخیز و منابع تجدیدناشدنی، تهدید و کاهش انسجام اجتماعی، جدایی گزینی فضایی، نابرابری و شکاف فزاینده طبقاتی، بزهکاری شهری و قانونگریزی، بیکاری پنهان و آشکار، حذف فضاهای باز، افزایش مصرف سوخت و انرژی، وابستگی روزافزون به خودرو، دسترسی نابرابر به امکانات و تسهیلات آموزشی و بهداشتی- درمانی، آلودگی روزافزون و تخریب محیطی. با این وجود، هستند کسانی که بی توجه به این همه، توسعه عمومی سرزمین را مرهون گسترش روند شهرگرایی و افزایش نرخ شهری شدن عرصه های زیستی به شمار می آورند (ضمنا هیکیلا، 2007؛ سعیدی، 1387، ب).
بدینسان، به طور کلی می توان گفت، رشد شهرها معمولا از فرایندی دوگانه تبعیت می کند: گسترش برونی (افقی) و رشد درونی (فشرده). روند رشد برونی یا افقی که اثرگذاری تعیین کننده ای بر سکونتگاههای روستایی و چشم اندازهای پیرامونی دارد، بویژه اگر سریع و بیبرنامه باشد، زمینه ساز شکل گیری پدیدههای نامطلوب مورد اشاره می گردد که تغییر نامناسب کاربری اراضی کشاورزی، بخصوص اراضی حاصلخیز، از مهمترین نتایج ناشی از این روند است (سعیدی و سلطانی، 1390).