سوره اخلاص این سوره در ((مکه )) نازل شده و داراى 4 آیه است .محتوا و فضیلت سوره :.این سوره از توحید پروردگار, و یگانگى او سخن مى گوید, و در چهارآیه کوتاه چنان توصیفى از یگانگى خداوند کرده که نیاز به اضافه ندارد.در شان نزول این سوره از امام صادق (ع ) چنین نقل شده : ((یهود از رسولاللّه تقاضا کردند خداوند را براى آنها توصیف کند, پیغمبر(ص ) سه روزسکوت کرد وپاسخى نگفت , تا این سوره نازل شد و پاسخ آنها را بیان کرد)).در فضیلت تلاوت این سوره روایات زیادى در منابع معروف اسلامى آمده است که حاکى از عظمت فوق العاده آن مى باشد از جمله :.در حدیثى از پیغمبراکرم (ص ) مى خوانیم که فرمود: ((آیا کسى از شماعاجزاست از این که یک سوم قرآن را در یک شب بخواند))؟!.یکى از حاضران عرض کرد: اى رسول خدا! چه کسى توانائى بر این کار دارد؟.پیغمبر(ص ) فرمود: ((سوره قل هواللّه را بخوانید)).و در حدیث دیگرى از امام صادق (ع ) مى خوانیم : هنگامى که رسول خدا(ص ) بر جنازه ((سعدبن معاذ)) نماز گزارد فرمود: هفتاد هزار ملکه درمیان آنها ((جبرئیل )) نیز بود بر جنازه او نماز گزاردند! من از جبرئیل پرسیدم او به خاطر کدام عمل مستحق نماز گزاردن شما شد؟.گفت : به خاطر تلاوت ((قل هواللّه احد)) در حال نشستن , و ایستادن , وسوارشدن , وپیاده روى ورفت وآمد)).به نام خداوند بخشنده بخشایشگر.(آیه
کتاب زیبا کشتی پهلو گرفته یک کتاب مذهبی است که ماجرای شهادت حضرت زهرا (س) را از زبان شخصیتهای مرتبط با زندگی آن حضرت تعریف میکند
!روزگار غریبی است دخترم! دنیا از آن غریبتر
این چه دنیایی است که دختر رسول خدا را در خویش تاب نم یآورد؟
را در خود تحمل نم یکند؟ « راز آفرینش زن » این چه روزگاری است که
این چه عالمی است که دردانة خدا را از خویش می راند؟
.روزگار غریبی است دخترم. دنیا از آن غریبتر
آنجا جای تو نیست، دنیا هرگز جای تو نبوده است. بیا دخترم، بیا، تو از آغاز هم دنیایی
...نبودی. تو از بهشت آمده بودی، تو از بهشت آمده بودی
آن روزها که مرا در حرا با خدا خلوتی دوست داشتنی بود، جبرئیل؛ این قاصد میان عاشق
و معشوق، این رابط میان عابد و معبود، این ملَک خوب و پاک و صمیمی، این امین
رازهای من و پیا مهای خداوند، پیام آورد که معبود، چهل شبانه روز تو را می خواند، یک
... خلوت مدام چهل روزه از تو م یطلبد
و من که جان میسپردم به پیا مهای الهی و آتش اشتیاقم زبانه م یکشید با دمِ خداوندی ،
انگار خدا با همه بزرگیاش از آن من شده باشد، بال در آوردم و جانم را در التهاب آن
.پیام عاشقانه گداختم
آری، جز خدا و جبرئیل و شوی تو کسی چه می دانست حرا یعنی چه، کسی چه میداند
خلوت با خدا یعنی چه؟
اما ... اما کسی بود در این دنیا که بسیار دوستش میداشتم، خدا همیشه دوشتس بدارد ،
.دل نازکش را نمیتوانستم نگران و آرزدة خویش ببینم
همان که در وقت بیپناهی پناهم شد و در وقت تنگدستی، گشایشم و در سرمای سوزندة
.تکذیب دشمنان، تن پوش تصدیقم؛ مادرت خدیجه
.خدا هم نمی خواست او را دل نگران و مشوش ببیند
در آن پیام شیرین، در آن دعوت زلال آمده بود که این چهل روز مفارقت از خدیجه ر ا
.برایش پیغام کنم
:و کردم، عمار، آن صحابی وفادار را گسیل کردم
« جان من! خدیجه! دوری ام از تو، نه بواسطة کراهت و عداوت و اندوه است، خدا تو را
دوست دارد و من نیز، خدا هر روز، بارها و بارها، تو را به رخ ملائکه خویش می کشد، به
.تو مباهات میکند و ... من نیز
این دیدار چهل روزة من با آفریدگار و ... ضمناً فراق تو، هم فرمان اوست. این چهل
.شبانه روز را تاب بیاور، آرام و قرار داشته باش و درِ خانه را به روی هیچکس نگشای
من چهل افطار در خانة فاطمه بنت اسد می گشایم تا وعدة الهی سرآید و دیدار تازه
گردد