فیلیپ کاتلر که در ادبیات مدیریت، بهعنوان پدر مدیریت نوین بازاریابی معروف است، این تعریف زیر را از بازاریابی ارایه نموده است: بازاریابی یک فرآیند اجتماعی و مدیریتی است که بهوسیله آن، افراد و گروهها، نیازها و خواستههای خود را از طریق تولید، عرضه و مبادله کالاهای مفید و باارزش با دیگران، تامین میکنند در تعریف بالا، مقصود از نیاز، دسترسی نداشتن به یک رضامندی اساسی است؛ مثلا مردم به خانه، غذا، بهداشت و تفریح نیاز دارند. در مقابل، منظور از خواسته، علاقه و میل به برخی از کالاهای خاص است. مثلا ساندویچ همبرگر یا چلوکباب کالاهایی هستند که ممکن است برای رفع نیاز به غذا مطلوب باشند. کارکرد بازاریابی امیال و نیازهای ارضا نشده را شناسایی میکند.این مفهوم به نقل از پارک بازاریابی ایران میباشد. همچنین ضمن تعریف و تخمین اندازه یک بازار تعریف شده، میزان سودآوری آن را نیز اندازهگیری میکند. به عبارت دیگر بازاریابی، بخشهایی از بازار را به عنوان مناسبترین بخش بازار برای شرکت شناسایی و مشخص میکند که شرکت نیز توانایی و امکان عرضه خدمات به آنها را دارد و همچنین مناسبترین محصولات و خدمات مورد نیاز آن بخش را طراحی و معرفی میکند. ارکان بازاریابی بازاریابی بر پایه ۴ مقوله اصلی (معروف به 4P) به شرح زیر استوار است: ۱ - کالا یا خدمات Product ۲ - توزیع Place ۳ - قیمتگذاری Pricing ۴ - تبلیغات یا پیشبرد فروش Promotion پیام: کسب و کار شما چه پیامی را منتقل میکند؟ رسانه: روزنامه، تلویزیون، ایمیل، بیلبورد، تبلیغات در سایتهای اینترنت مخاطب: افرادی هستند که علاقه مند به محصولات و یا خدمات شما هستند. انواع بازاریابی
پروپوزال ارائه : عوامل موثر در پذیرش همراه بانک در مشتریان بانک ملی ایران
نگارنده در این تحقیق سعی دارد عوامل موثر در پذیرش همراه بانک در بانک ملی ایران را شناسایی و اولویت بندی نماید .
سوال تحقیق :
چه عوامل کلیدی در جامعه ایران به صورت قابل توجهی پذیرش بانکداری همراه توسط مشتریان بانک ملی ایران را تحت تاثیر قرار می دهد ؟
به همراه فرضیه ها و ...
پرسشنامه
بازاریابی یا مارکتینگ (به انگلیسی: Marketing): بازاریابی به عنوان فرایندی مدیریتی -اجتماعی تعریف میشود که بوسیلهٔ آن افراد و گروهها از طریق تولید و مبادلهٔ کالا با یکدیگر، به امر تأمین نیازها و خواستههای خود اقدام میکنند. برای روشن شدن این تعریف باید بدواً اصطلاحات مهم نیاز، خواسته، تقاضا، کالا، مبادله، معامله و بازار را بررسی کرد.
بازاریابی: اصول بازرگانی رسمی که منشأ آن از ایالات متحده آمریکا است. ابتدا در آغاز قرن بیستم در چندین دانشگاه ایالات متحده به عنوان درس بازرگانی جداگانهای تدریس میشد. اینگونه تلقی میشود که به عنوان اصول بازرگانی از سه مرحله ذیل عبور کرده باشد: «دوره تولید» که در آن بازاریابی تنها به واسطه محدودیتهای تولید دچار محدودیت بود (تا دهه ۱۹۳۰)؛ «دوره فروش» که در آن بازاریابی هر آنچه شرکت تولید میکرد به بازار تحمیل میکرد (تا دهه ۱۹۵۰)؛ و «دوره مشتری» که در آن مشتری در مرکز تمام فعالیتهای بازاریابی قرار داشت. در قرن ۲۱. بازاریابی پا به عصر تعاملی و برهم کنشی نهاده است. تغییر بنیادی در تعریف و هدف از بازاریابی در قرن ۲۱ این است که به عنوان یک اصل بازرگانی، فراتر از صرف تسهیل – تبادلات مجاری و دادوستدهای بین تولید کننده و مشتریان گسترش یافته است. در آغاز، عمده تمرکز بازاریابی بر منافع تولید کننده بود- تحویل محصولات درست به مشتری در زمان، مکان و قیمت درست. فرض اساسی بازاریابان اولیه این بود که تولید کنندگان کنترل بازار را در اختیار دارند. مدیریت، کارکردها، نقشها و فرایندها همگی حول این مدل مدیریت بازرگانی با محوریت تولید کننده قرار داشتند. این تصور در عصر اطلاعات قرن ۲۱ دیگر معتبر نمیباشد؛ و حالا در اوایل قرن بیست و یک، بازاریابی چیست؟ یک مدل جدید موفق یا پذیرفته شده، که درمورد پویایی (و اغلب بی منطقی) بازارهای جهانی، مشتریان دمدمی مزاج و غیرقابل پیش بینی که در تحلیلهای کلاسیک نمیگنجد، الگوهای خرید و پیش بینیهای بازار، افزایش خدمات نامحسوس و، بخشبندی و ترکیبهای جدید بازار، ورای دستهبندیهای صنعتی و قدیمی، افزایش قدرت مشتریان، و ابزار و تکنیکهای جدید بازاریابی تعاملی به کار گرفته شود، هنوز در مقیاس وسیع وجود ندارد و یا هنوز در سازمانها و فرایندهای بازاریابی شرکتها از آن تعبیری نشده است. تعاریف متعدد و اظهارنظرهای معتبر و فراگیر در مورد ماهیت بازاریابی وجود دارد (در گردآوری این فرهنگ حداقل به ۵۰ مورد از آنها برخوردهام) که هنوز ارزش افزودن به مجموعه اطلاعات آکادمیک ندارند. با این همه، توجه به تفسیرهای مختلف از فعالیت بازاریابی و کارکردها و مهارتهای متشکل آن میتواند ارزشمند باشد. در قرن ۲۱ بازارها پیچیدهتر و جهانیتر شدهاند و بنابراین بازاریابی هم به عنوان یک اصل حرفهای دچار چنین تحولاتی گشت که به عنوان یک حرفه جدیدتر، فاقد شفافیت جهانی، دستهبندی و شرح نقشها و وظایف است. شرکتها و سازمانهای گوناگون هر یک مایلند براساس سبک حوزه تعریفی از بازاریابی ارائه دهند. بعضی شرکتها همچنان بازاریابی را با فروش اشتباه میگیرند؛ بعضی از آنها حتی بازاریابی را به عنوان زیر مجموعهای از فروش میدانند. سایرین فروش را زیر مجموعهای از بازاریابی تلقی میکنند (که این مورد صحیح تر میباشد). تعداد معدودی با واقع بینی بیشتر، فروش و بازاریابی را به مثابه اصول مدیریتی مجزا میدانند. در بعضی کشورها مانند ایالات متحده آمریکا، تخصص بازاریابی و ارتباطات را از یکدیگر جدا میکنند: روابط عمومی، نوشتن متن سخنرانی و ارتباطات داخلی اغلب از بازاریابی که بیشتر تمرکز آن بر ارائه مستقیم محصولات و خدمات به مشتریان است جدا میشود. شرکتهای دیگر راهبردی تلفیقی اتخاذ میکنند که در آن تمام ارتباطات، فروش و بازاریابی مستقیم و غیر مستقیم به طور همهجانبه و کلی مدیریت میشوند. استدلال محکم دیگری وجود دارد مبنی بر اینکه بازاریابی نقش همه افراد است و فقط به عهده بخش بازاریابی نیست (دیوید پاکارد از پایه گذاران Hewlett- Packard میگوید: «اهمیت بازاریابی بسیار بیشتر از آن است که تنها به بخش بازاریابی واگذار شود»). یک دیدگاه مدرن حاکی از این است که افرادی که عنوان مدیران بازاریابی را برخود دارند، در واقع مشاوران و اتئلاف دهندگان متخصصی هستند که محرک و الهام بخش کل سازمان به سوی چارچوب ذهنی، راهبرد و شیوه عملکرد بازار محور یا مشتری محور میباشند. این افراد تخصص خود را در برخی جوانب بازاریابی به کار میبندند. همچنین به ضمیمه ۱(خط زمانی بازاریابی) رجوع شود. .بازاریابی به تلاش برای ارتباط بین ارزش محصول (کالاها یا خدمات) و مشتری گفته میشود. بازاریابی گاهی اوقات به هنر فروش نیز معروف است؛ ولی فروش یکی از توابع کوچک بازاریابی به حساب میآید. تعریف لغت نامهای بازاریابی عبارت است از «فراهم کردن کالاها یا خدمات برای برآورده ساختن نیازهای مصرف کنندگان.» به بیان دیگر، بازاریابی شامل درک خواستههای مشتری و تطابق محصولات شرکت، برای برآورده ساختن آن نیازها و در برگیرنده فرایند سودآوری برای شرکت است. بازاریابی موفق مستلزم برخورداری از محصول مناسب در زمان مناسب و مکان مناسب است و اطمینان از اینکه مشتری از وجود محصول مطلع است، از این رو موجب سفارشهای آینده میشود.
بازاریابی، فرایندی است که بین تواناییهای شرکت و نیازهای مشتریان تعادل ایجاد میکند.
سرجیو زیمن در کتاب خود پایان عصر بازاریابی سنتی خود بازاریابی را اینچنین تعریف میکند:بازاریابی دربارهٔ داشتن برنامهها و ترویجها و تبلیغات و هزاران چیز دیگری است که در متقاعد کردن مردم به خرید یک محصول، مؤثر واقع شوند. در مورد رستورانهای غذای سرپایی، بازاریابی گاززدنها و هرت کشیدنها. در مورد خطوط هوایی، بازاریابی یعنی نشستن آدمها روی صندلیها. بحث بازاریابی دربارهٔ منفعت و نتایج است.
یکِر به مثال فیل در اتاق اشاره میکند و میگوید که بازاریابی همیشه بخشی از فعالیت تجاری بودهاست و این عجیب است که اگر آن را به عنوان یک علم تازه و نو مطرح کنیم. بازاریابی یک فعالیت راهبردی و راه و روشی است متمرکز بر فرجام اقدامات مربوط به جذب مصرف کننده بیشتر، برای خرید محصول شما در دفعات بیشتر به نحوی که شرکت شما پول بیشتری به دست آورد.
هر جا و هر گاه چهار اصل نیاز، نیازمند، عوامل رفع نیاز و داد و ستد وجود داشته باشد، در آنجا بازار و بازاریابی حاکم است.
بازاریابی با ارزیابی نیازی که محصولات و خدمات به آن پاسخ میدهند، شروع میشود. به طور منطقی، شناسایی و انتخاب برخی نیازها نشانه بیتوجهی به دیگر نیازهاست.
کتاب حاضر در حوزه آموزش بازاریابی وارد بحث رفتار مشتری شده است. این کتاب بر اساس تجربیات واقعی و عملی در ۲۵۵ صفحه توسط Dave Walters تدوین شده است. این کتاب از انتشارات معتبر Wiley می باشد. مطالعه این کتاب را به همه علاقمندان تجارت روز و بازاریابی توصیه می کنیم.
English | PDF | 2015 | 255 pages | 21.3 MB
این تحقیق بصورت PowerPoint و با موضوع تعیین قیمت محصول انجام گرفته است. برای رشته مدیریت بازرگانی مناسب است و در 16 اسلاید کامل می باشد.در ادامه سر تیتر های تحقیق آمده است . این پاورپوینت را می توانید بصورت کامل و آماده تحویل از پایین همین صفحه دانلود نمایید.
فهرست اسلایدها
چکیده: در این مقاله به سیر تحولات بازاریابی و تعریف بازاریابی بین المللی به عنوان ابزار مهم در شرکت هایی که از طریق مبادلات بین المللی، سطح تولید خود را بالا برده و سود بیشتری کسب میکنند پرداخته شده است.و به اهمیّت ومشکلات بازاریابی بین المللی اشاره گردیده است. و همچنین نقش متغیرهای موثر در بازاریابی بین المللی مورد بررسی قرار گرفته است. و به استراتژی های ورود به بازاریابی بین المللی اشاره گردیده سپس تصمیم در بازاریابی بیان شده است که آن نیز خود نیازمند چهار عنصر محصول، تبلیغات پیشبردی، قیمت و کانال های توزیع می باشد. بعد از آن نیز تصمیم درباره سازمان بازاریابی مورد بررسی قرار گرفته است که شرکت ها فعالیت های بازاریابی بین المللی خود را به سه شیوه مختلف اداره می کنند وسرانجام این بخش را به یک سازمان جهانی تبدیل می نمایند. مقدمه : در دنیای امروز وابستگی های متقابل بین مصرف کنندگان و تولید کنندگان از مرزهای محدود کشور ها فراتر رفته است و بسیاری از شرکت ها قسمتی از سهم فروش و سود خود را از عملیات بازاریابی خود در کشور های دیگر بدست می آورند. فرصت ها در گرایش شرکت ها به بازار های خارجی نقش تعیین کننده ای دارند. عدم فرصت های کافی در بازارهای داخلی و وجود فرصت های مناسب در بازار های خارجی عامل اساسی گرایش به بازاریابی بین الملل است. 1-سیر تحولات بازاریابی : مادر دودهه گذشته شاهد تغییر تدریجی نگرش های بازاریابی از بازاریابی داخلی به بازاریابی بین المللی،سپس به بازاریابی چند ملیتی و بعد از آن به بازاریابی جهانی بوده ایم. علت اصلی این تغییرات، تحولات اجتماعی،اقتصادی، سیاسی و تکنولوژیکی بوده که باعث تغییر شیوه های بازرگانی شرکتها نیز شده است. فروپاشی اتحاد جماهیرشوروی، بوجودآمدن اتحادیه اروپا، شکل گیری ((نفتا ))،رشد سریع کشور های آسیای جنوب شرقی،بهبود اوضاع اقتصادی جهان و پیشرفت تکنولوژی ارتباطات و کامپیوتر همگی باعث افزایش اهمیت و رشد بازار یابی جهانی شده است. 2-تعریف بازاریابی بین المللی : بازاریابی بین المللی در ساده ترین شکل اش، عبارت است از بازاریابی کالا و خدمات در بیش از یک کشورکه شامل صدور کالا از کشوری به کشور دیگر می باشد و ممکن است موسسه ای را شامل شود که هم تولید و هم بازاریابی آن در بیش از یک کشور انجام می گیرد بدون اینکه کالایی از مرز ها عبورکند. در پیچیده ترین شکل بازاریابی بین المللی عبارت است از برنامه ریزی و ایجاد ارتباط در طول مرز های بین المللی به منظور تحقق اهداف فردی و سازمانی.(حسینی-1383-3و4) 3-اهمیت بازار یابی بین المللی :