عنوان مقاله: تحقق رابطه توانمندسازی اقتصادی خانواده های نیازمند و توسعه اقتصادی مطلوب اسلام
قالب بندی: WORD
تعداد صفحات: 50
قسمتی از متن:
با نگاهی به تحولات جامعه می توان دریافت که جامعه ما در حال گذر از حساس ترین تحول تاریخى خود ، یعنى گذر ازدر حال توسعه بودن به توسعه یافتگی است . این حساسیت زمانی شکل عینی تر و ملموس تری به خود می گیرد که در نظر داشته باشیم که که تاکنون در دنیاى کنونى پیش نیامده که یک کشور با گرایش اسلامى به رشد و توسعه همه جانبه اقتصادى و اجتماعى نائل شده باشد، ضمن اینکه گروهى بر این عقیده هستند که دین مانع توسعه است و جمع این دو ممکن نیست. ولیکن امروزه در پرتو نظام ما این امر تحقق یافته است و در این میان انچه که از اهمیت و ارزش بیشتری برخوردار می گردد مساله توسعه اقتصادی و بررسی ابعاد ان از دیدگاه اسلام است. بی تردید ادیان الهی به خصوص اسلام، نه تنها بر توسعه از جمله توسعه اقتصادی تأکید کرده اند؛ بلکه با درنگ و کنکاشی در تاریخ و تعالیم انبیا می توانیم به عینیت در یابیم که منشا پیدایش بحث نظری توسعه در علوم انسانی و حکمت عملی و علم اداره حکومت، پیامبران الهی در طول تاریخ و به خصوص رسول اکرم صلی الله علیه و آله و معصومین علیهم السلام بوده اند. در عمل نیز توسعه در تمام ابعاد مانند فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و... ناشی از تلاش و کوشش یا توصیه سفارش آن رسولان الهی و اصحاب صادق آنان بوده است. آنچه باعث تأسف و تاثر است، مفقود شدن حلقه های واسطه بین سرچشمه توسعه در تعالیم و عمل کرد پیامبران و مباحث نظری توسعه درعصر حاضر و توسعه یافتگی برخی از جوامع امروزی در سلسله زنجیری تاریخی توسعه است. مفقود شدن و ندیدن آن حلقه های واسطه ای در طوا تاریخ ، ناشی از ضربه زدن دشمنان به پیامبران و ادیان الهی، به خصوص دین اسلام، بوده است و هنوز هم به شیوه جدید ادامه دارد. البته در این میان اندیشمندان و صاحب نظرا ن کشورهای مسلمان نیز مقصرند چرا که اینان به دلیل این که، بر اثر عدم آشنائی با تعالیم اصیل ادیان الهی بویژه آموزه های ناب اسلامی، نتوانسته اند حلقه های واسطه توسعه امروزی با سرچشمه توسعه در تعالیم و عمل در یابند در عین حال نیز نخواسته و یا نتوانسته اند که الگوی برای پیشرفت و توسعه بر مبنای این مبانی طراحی و برنامه ریزی کنند. علاوه بر آن، عقب ماندگی جوامع اسلامی از تعالیم اسلامی و عمل کرد غیر اسلامی حکومتهای ملل اسلامی، این پندار را به وجود آورده که توسعه یک امر عقلانی صرف است. از همین رو، عده ای توسعه را امری جدای از دین تلقی کرده اند؛ حتی بلکه برخی دین را ضد آن قلمداد نموده اند. نظر دین افیون توده هاست. تز جدایی حکومت از دین یا جدایی دین از سیاست، همه ریشه در همین حلقه های مفقوده و دو امر یاد شده، دارد. لذا امروزه می بایست با تکیه به تعالیم حیاتبخش اسلام به طراحی الگویی برای تبیین مبانی رابطه توانمندسازی اقتصادی خانواده و تحقق توسعه اقتصادی مطلوب اسلام از دیدگاه اسلام دست زد ، که نه تنها در جغرافیای ایران بلکه در سایر ممالک برای انسانهای خسته از اقتصاد کاپیتالیستی و سوسیالیستی دارای جاذبه باشد.