دانلود رایگان کتاب باشگاه مغز یک

از سری کتاب‌های مسابقه کتابخوانی بخون و ببر خندوانه

***

«باشگاه مغز» کتاب آموزش و تمرین برای فعالسازی توانمندی‌های مغز است که به قلم دکتر حامد اختیاری( -۱۳۵۷)، عضو هیأت علمی و مدیر برنامه علوم اعصاب کاربردی پژوهشکده علوم شناختی و تارا رضاپور( -۱۳۶۶)، دانشجوی دکتری روانشناسی شناختی پژوهشکده علوم شناختی تالیف شده است.

قابل اجرا بر روی کامپیوتر و گوشی

بدون نیاز به اینترنت

این کتاب نوشته شده است تا شما –البته مغزتان - را یک لحظه هم تنها نگذارد. تمرینات در نظر گرفته شده در این کتاب از سویی و آموزش‌ها و نکات کاربردی از سوی دیگر، دست به دست هم داده‌اند تا در طی ۱۶ جلسه، مغز شما را در هفت حیطه‌ی شناختی مهم حافظه، توجه، مهارت‌های بصری-فضایی، حل مساله و منطق، مهارت‌های محاسباتی، بازشناسی چهره و احساسات و مهارت‌های کلامی بیش از پیش توانمند سازند. در حقیقت خرید این کتاب به منزله‌ی ثبت‌نام شما در یک دوره‌ی بازتوانی مغزی است که حضور و مشارکت فعال‌تان در جلسات آن الزامی است.

 

نمونه ای از تمرین‌های این کتاب:

گزینه‌ی درست را علامت بزنید.

رفتن به آمدن مانند رسیدن است به

الف) اتوبوس

ب) دویدن

پ) هواپیما

ت) ترک کردن

راست به چپ مانند پایین است به

الف) سقف

ب) زمین

پ) بـالا

ت) زیر

رز به گل مانند سگ است به

الف) گـربه

ب) انـسان

پ) پرنده

ت) حیوان

مداد به خودکار مانند کتابخانه است به

الف) مبل

ب) کتاب

پ) کمـد

ت) کاغـذ


خرید و دانلود دانلود رایگان کتاب باشگاه مغز یک

دانلود رایگان کتاب گردان قاطرچی ها

* از سری کتاب‌های مسابقه کتابخوانی بخون و ببر خندوانه

 

«گردان قاطرچی‌ها» رمانی از داوود امیریان( -۱۳۴۹)، نویسنده معاصر ایرانی است. این کتاب، رمانی ویژه نوجوانان است که با زبان طنز جریان‌های روزهای جنگ و جبهه را روایت می‌کند.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

«عقل تو کله شما دوتا نیست؟ آخه من چه گناهی کردم گیر شماها افتادم؟

قابل اجرا بر روی کامپیوتر و گوشی

بدون نیاز به اینترنت

یوسف دهانش کف کرده بود و یک‌نفس فریاد می‌زد. سیاوش و دانیال سرشان را پایین انداخته بودند و خود را به موش‌مردگی زده بودند و جیک نمی‌زدند.

اون چه آشوبی بود که به پا کردید؟ قسم می‌خورم اون آتش‌سوزی و به‌هم ریختن میدون کار شما دو تا بود.

دانیال که بلد بود چه‌طور خودش را به موش مردگی بزند، با صدایی لرزان و بغض کرده گفت: «تو هم هی نق به جیگر ما بزن. خودت دیدی که ما کاری بکنیم؟ برای چی تهمت می‌زنی؟ من و سیاوش روحمون از آتش‌سوزی و فرار خرس‌ها بی‌خبر....»

سیاوش سریع به پهلوی دانیال سیخونک زد که بند را آب ندهد؛ اما یوسف به سرعت حرف دانیال را قاپید. با صورت کج و کوله شده از خشم و عصبانیت به آن دو براق شد:

آفرین، پس اون خرسه و توله‌هاش رو شما دوتا آتیش‌پاره فراری دادید؟ می‌بینی کربلایی، پس الکی صاحب خرس‌ها جلز و ولز نمی‌کرد که کار این دو تا بوده.

سیاوش مظلومانه به کربلایی نگاه کرد و چند بار پلک زد. کربلایی ته دلش سیاوش را دوست داشت، با دیدن چشم‌های خیس سیاوش و بغض دانیال قلبش به درد آمد و گفت: «حالا که به خیر گذشته یوسف‌جان. این دو تا هم به اندازه کافی حرف شنیدن. دیگه بسه‌شونه.»

کربلایی تو هم؟ شما دیگه چرا؟ اگه دژبانی سپاه می‌آمد چی؟ اون‌وقت خلاصی ما از دست اون‌ها کار حضرت فیل بود.»

بلافاصله پس از پرداخت لینک دانلود نمایش داده می شود و یک نسخه نیز به ایمیل وارد شده ارسال خواهد شد.


پشتیبانی 24 ساعته ویژه خریداران

ارتباط با ما برای پیگیری خرید, مشاوره و rvnkav@gmail.com
پشتیبانی در تلگرام 09903607528


خرید و دانلود دانلود رایگان کتاب گردان قاطرچی ها