1- صرف وقت بیشتر برای ارزشیابی عملکرد نسبت به طرحریزی عملکرد و یا نسبت به ارتباط کاری موجود ارزشیابی عملکرد، نقطه پایان یک فرآیند پیوسته است . فرآیندی که مبنای آن ارتباط مطلوب میان مدیر و کارمند است. بنابراین به جای ارزشیابی در پایان سال، وقت بیشتری را باید صرف پیشگیری از مشکلات عملکردی نمود. هنگامی که مدیران در طول سال رویه مثبتی را اتخاذ میکنند، ارزشیابی ساده و آسان خواهد بود.
2- مقایسه کارکنان با یکدیگر: چنانچه میخواهید موجب پدید آوردن احساسات منفی شوید، به روحیه کارکنان خود آسیب بزنید و در آنها به گونهای نامطلوب چنان حس رقابتی بوجود آورید که توان کار گروهی را از دست دهند، آنان را درجه بندی نموده یا با هم مقایسه نمایید. این شگردی تضمین شده است. بدین ترتیب مدیر نه تنها موجبات اصطکاک میان کارکنان را پدید میآورد، بلکه خود، هدف اصلی این کینه توزی قرار میگیرد.
3- فراموش کردن این مطلب که هدف از ارزشیابی، پیشرفت است، نه سرزنش کردن: ما بدین منظور دست به ارزشیابی میزنیم که به بهبود عملکرد کمک کنیم، نه آن که مقصر بیابیم و سرزنش کنیم. مدیرانی که این امر را فراموش میکنند اعتماد کارکنانشان و حتی سازگاری آنها را از دست میدهند.
4- باور به این که فرم نرخ ارزیابی وسیلهای است عینی و بازتاب دهنده واقعیت به طور منصفانه: بسیاری از مدیران برای ارزشیابی کارکنان از فرمهای نرخ ارزشیابی استفاده میکنند، چرا که نسبت به گونههای دیگر ارزشیابی سریعتر انجام میگیرد. واقعیت این است که اگر از دو شخص بخواهید یک کارمند را ارزشیابی کند، احتمال تطابق نتایج بسیار اندک است و این نشان میدهد این شیوه ارزشیابی تا چه حد ذهنی است. این مطلب را بارها و بارها به خود گوشزد کنید. نرخها ذهنی هستند. فرمهای نرخ ذهنی است، عینی نیست.
5- استفاده صرف از ارزشیابی برای تعیین حقوق کارکنان: بسیاری از مدیران چنین میکنند. آنان تنها هنگامیکه بخواهند افزایش حقوق کارکنان را تأیید یا رد کنند، دست به ارزشیابی میزنند. اما باید به خاطر داشت که ارزشیابی عملکرد برای «بهبود عملکرد» است نه فقط برای حقوق (گو این که برخی میپندارند، تنها برای حقوق است) هر شخصی؛ صرف نظر از این که مسأله پول (حقوق) در میان باشد یا خیر، نیاز به بازخورد در زمینه شغلی خود دارد.
6- باور بدان که آنها در موقعیتی قرار دارند که میتوانند ارزشیابی صحیحی به عمل آورند: چنین امری غیرممکن است. بیشتر مدیران در موقعیتی نیستند که به حد کافی بر کارکنانشان نظارت مستمر داشته باشند. وانگهی، کدام مدیر تمایل به چنین کاری داشته یا زمان کافی در اختیار دارد؟ و کدام کارمند مایل است، مدیر کوچکترین حرکات وی را زیر نظر داشته باشد؟ به همین دلیل است که ارزشیابی، گونهای همکاری میان مدیر و کارمند است.
7- به تعویق انداختن یا لغو نشستهای ارزشیابی: این رویدادی بسیار شایع است. اما چرا نامطلوب است؟زیرا کارمندان در مییابند که این فرآیند در سازمان آنها بی اهمیت یا ساختگی است. آنها آنقدر زیرک هستند که دریابند به ارزشیابی بهای چندانی داده نمیشود.
8- سنجش یا ارزیابی امور کم اهمیت: یکی از حقایق زندگی این است که در انجام هر کار، آسانترین چیزهایی که میتوان سنجید یا ارزشیابی نمود، کم اهمیت ترین آنهاست. مدیران، ارائه خدمات به مشتریان را فوراً با عباراتی چون «جواب تلفن را در زنگ تلفن دادن» یا مطالبی مشابه وصف و تعریف میکنند. اما آنچه را که آسان نمیتوان سنجید، کیفیت کلی خدماتی است که مشتریان را جذب نموده و نگاه میدارد.
9- شگفت زده کردن کارکنان در حین ارزشیابی: یک فن تضمین شده برای اتلاف وقت و اثر نامساعد گذاردن بر عملکرد این است: در طول سال با کارکنان پیرامون عملکردشان صحبت نکنید! وقتی اشتباهی مرتکب میشوند، بدان نپردازید و آن را «ذخیره» کنید، سپس در نشست ارزشیابی تک تک موارد را مطرح کنید!
10- باور به این که تمامیکارکنان و مشاغل را میبایست دقیقاً به طریقی یکسان و با یک شیوه واحد ارزشیابی نمود: آیا تمام کارکنان برای بهبود عملکرد خود نیاز به چیزی یکسان دارند؟ بدیهی است، پاسخ منفی است. پارهای نیاز به بازخورد مشخص دارند، پارهای خیر. برخی بیشتر از دیگران نیاز به ارتباط دارند و بدیهی است که شغلها متفاوت است. آیا گمان میکنید، میتوان مدیر عامل شرکت فورد را با همان رویکردی ارزشیابی کرد که مسئول نظافت کارخانه را؟ در بیشتر موارد علت این اشتباه رایج این است که بخش پرسنلی یا منابع انسانی، مدیران را به چنین کاری وامیدارد. این امر تقریباً قابل درک است، اما هرگز از بیهودگی آن نمیکاهد.
در اقتصاد نوین، برد و پیروزی از قابلیتهای سازمانی همچون سرعت، پاسخگویی، چالاکی، ظرفیت یادگیری و صلاحیت کارکنان سرچشمه خواهد گرفت. سازمانهای موفق، سازمانهایی هستند که قادرند:
شرایط را به منظور ایجاد تغییری یک پارچه، فراهم سازند.
تعداد صفحات : 23
فرمت فایل : Word ورد doc
1- صرف وقت بیشتر برای ارزشیابی عملکرد نسبت به طرحریزی عملکرد و یا نسبت به ارتباط کاری موجود ارزشیابی عملکرد، نقطه پایان یک فرآیند پیوسته است . فرآیندی که مبنای آن ارتباط مطلوب میان مدیر و کارمند است. بنابراین به جای ارزشیابی در پایان سال، وقت بیشتری را باید صرف پیشگیری از مشکلات عملکردی نمود. هنگامی که مدیران در طول سال رویه مثبتی را اتخاذ میکنند، ارزشیابی ساده و آسان خواهد بود.
2- مقایسه کارکنان با یکدیگر: چنانچه میخواهید موجب پدید آوردن احساسات منفی شوید، به روحیه کارکنان خود آسیب بزنید و در آنها به گونهای نامطلوب چنان حس رقابتی بوجود آورید که توان کار گروهی را از دست دهند، آنان را درجه بندی نموده یا با هم مقایسه نمایید. این شگردی تضمین شده است. بدین ترتیب مدیر نه تنها موجبات اصطکاک میان کارکنان را پدید میآورد، بلکه خود، هدف اصلی این کینه توزی قرار میگیرد.
3- فراموش کردن این مطلب که هدف از ارزشیابی، پیشرفت است، نه سرزنش کردن: ما بدین منظور دست به ارزشیابی میزنیم که به بهبود عملکرد کمک کنیم، نه آن که مقصر بیابیم و سرزنش کنیم. مدیرانی که این امر را فراموش میکنند اعتماد کارکنانشان و حتی سازگاری آنها را از دست میدهند.
4- باور به این که فرم نرخ ارزیابی وسیلهای است عینی و بازتاب دهنده واقعیت به طور منصفانه: بسیاری از مدیران برای ارزشیابی کارکنان از فرمهای نرخ ارزشیابی استفاده میکنند، چرا که نسبت به گونههای دیگر ارزشیابی سریعتر انجام میگیرد. واقعیت این است که اگر از دو شخص بخواهید یک کارمند را ارزشیابی کند، احتمال تطابق نتایج بسیار اندک است و این نشان میدهد این شیوه ارزشیابی تا چه حد ذهنی است. این مطلب را بارها و بارها به خود گوشزد کنید. نرخها ذهنی هستند. فرمهای نرخ ذهنی است، عینی نیست.
5- استفاده صرف از ارزشیابی برای تعیین حقوق کارکنان: بسیاری از مدیران چنین میکنند. آنان تنها هنگامیکه بخواهند افزایش حقوق کارکنان را تأیید یا رد کنند، دست به ارزشیابی میزنند. اما باید به خاطر داشت که ارزشیابی عملکرد برای «بهبود عملکرد» است نه فقط برای حقوق (گو این که برخی میپندارند، تنها برای حقوق است) هر شخصی؛ صرف نظر از این که مسأله پول (حقوق) در میان باشد یا خیر، نیاز به بازخورد در زمینه شغلی خود دارد.
6- باور بدان که آنها در موقعیتی قرار دارند که میتوانند ارزشیابی صحیحی به عمل آورند: چنین امری غیرممکن است. بیشتر مدیران در موقعیتی نیستند که به حد کافی بر کارکنانشان نظارت مستمر داشته باشند. وانگهی، کدام مدیر تمایل به چنین کاری داشته یا زمان کافی در اختیار دارد؟ و کدام کارمند مایل است، مدیر کوچکترین حرکات وی را زیر نظر داشته باشد؟ به همین دلیل است که ارزشیابی، گونهای همکاری میان مدیر و کارمند است.
7- به تعویق انداختن یا لغو نشستهای ارزشیابی: این رویدادی بسیار شایع است. اما چرا نامطلوب است؟زیرا کارمندان در مییابند که این فرآیند در سازمان آنها بی اهمیت یا ساختگی است. آنها آنقدر زیرک هستند که دریابند به ارزشیابی بهای چندانی داده نمیشود.
8- سنجش یا ارزیابی امور کم اهمیت: یکی از حقایق زندگی این است که در انجام هر کار، آسانترین چیزهایی که میتوان سنجید یا ارزشیابی نمود، کم اهمیت ترین آنهاست. مدیران، ارائه خدمات به مشتریان را فوراً با عباراتی چون «جواب تلفن را در زنگ تلفن دادن» یا مطالبی مشابه وصف و تعریف میکنند. اما آنچه را که آسان نمیتوان سنجید، کیفیت کلی خدماتی است که مشتریان را جذب نموده و نگاه میدارد.
9- شگفت زده کردن کارکنان در حین ارزشیابی: یک فن تضمین شده برای اتلاف وقت و اثر نامساعد گذاردن بر عملکرد این است: در طول سال با کارکنان پیرامون عملکردشان صحبت نکنید! وقتی اشتباهی مرتکب میشوند، بدان نپردازید و آن را «ذخیره» کنید، سپس در نشست ارزشیابی تک تک موارد را مطرح کنید!
10- باور به این که تمامیکارکنان و مشاغل را میبایست دقیقاً به طریقی یکسان و با یک شیوه واحد ارزشیابی نمود: آیا تمام کارکنان برای بهبود عملکرد خود نیاز به چیزی یکسان دارند؟ بدیهی است، پاسخ منفی است. پارهای نیاز به بازخورد مشخص دارند، پارهای خیر. برخی بیشتر از دیگران نیاز به ارتباط دارند و بدیهی است که شغلها متفاوت است. آیا گمان میکنید، میتوان مدیر عامل شرکت فورد را با همان رویکردی ارزشیابی کرد که مسئول نظافت کارخانه را؟ در بیشتر موارد علت این اشتباه رایج این است که بخش پرسنلی یا منابع انسانی، مدیران را به چنین کاری وامیدارد. این امر تقریباً قابل درک است، اما هرگز از بیهودگی آن نمیکاهد.
در اقتصاد نوین، برد و پیروزی از قابلیتهای سازمانی همچون سرعت، پاسخگویی، چالاکی، ظرفیت یادگیری و صلاحیت کارکنان سرچشمه خواهد گرفت. سازمانهای موفق، سازمانهایی هستند که قادرند:
شرایط را به منظور ایجاد تغییری یک پارچه، فراهم سازند.
تعداد صفحات : 23
فرمت فایل : Word ورد doc
درود بر شما ممنون از اینکه فروشگاه خودتون رو انتخاب کردید. پروژه پیش رو مربوط به پایان نامه شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر بر پیاده سازی نظام نگهداری و تعمیرات بهره ور جامع می باشد. برای دریافت نمونه فایل رایگان جهت بررسی سطح پروژه می توانید روی دریافت فایل مورد نظرکلیک نماید.
فهرست مطالب
فصل اول :کلیات پژوهش
1-1- مقدمه
1-2- بیان مساله
1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش
1-4- اهداف پژوهش
1-5- سوالات پژوهش
1-6- قلمرو پژوهش
1-7- تعریف مفاهیم و واژگان اختصاصی پژوهش
1-8- جمع بندی
فصل دوم : مطالعات نظری و پیشینه پژوهش
2-1- مقدمه
2-2- نگهداری و تعمیرات
2-3- نگهداری و تعمیرات پیشگیرانه
2-3-1- نتایج حاصل از اجرای نگهداری و تعمیرات پیشگیرانه
2-3-2- انواع نگهداری و تعمیرات پیشگیرانه
2-3-3- گام های استقرار یک سیستم اثربخش نگهداری و تعمیرات پیشگیرانه
2-3-4- محاسن حاصل از اجرای نگهداری و تعمیرات پیشگیرانه
2-3-5- معایب حاصل از نگهداری و تعمیرات پیشگیرانه
2-3-6- راه های موفقیت نگهداری و تعمیرات پیشگیرانه
2-4- نگهداری و تعمیرات بهره ور
2-4-1- شش ضایعه بزرگ
2-5- نگهداری و تعمیرات بهره ور جامع
2-5-1- تعریف نگهداری و تعمیرات بهره ور جامع
2-5-2- تاریخچه نگهداری و تعمیرات بهره ور جامع
2-5-3- مراحل توسعه نگهداری و تعمیرات از نت پیشگیرانه تا نگهداری و تعمیرات بهره ور جامع
2-5-4- ارکان نگهداری و تعمیرات بهره ور جامع
2-5-5- اهداف نگهداری و تعمیرات بهره ور فراگیر
2-5-6- استراتژی های کلیدی توسعه نگهداری و تعمیرات بهره ور فراگیر
2-5-7- مفهوم واژه جامع در نگهداری و تعمیرات بهره ور جامع
2-5-8- مزایای حاصل از اجرای نگهداری و تعمیرات بهره ور فراگیر
2-5-9- برنامه های نگهداری و تعمیرات بهره ور فراگیر
2-5-10- مراحل توسعه نگهداری و تعمیرات بهره ور فراگیر
2-5-11- موانع موجود بر سر راه اجرای نگهداری و تعمیرات بهره ور فراگیر
2-6- عوامل موثر بر اجرای موفق نگهداری و تعمیرات بهره ور فراگیر
2-7- پژوهش های انجام شده در این زمینه
2-7-1- پژوهش های داخلی
2-7-2- پژوهش های خارجی
2-8- جمع بندی
فصل سوم: روش پژوهش
3-1- مقدمه
3-2- روش پژوهش
3-3- جامعه آماری و روش نمونه گیری
3-4- روش جمع آوری داده ها
3-5- روایی و پایایی پرسشنامه
3-6- روش تجزیه و تحلیل داده ها
3-7- تکنیکهای تصمیمگیری چندمعیاره
3-7-1- ارزیابی و بررسی مدلهای تصمیم گیری چند شاخصه
3-7-2- مراحل مدلسازی فنون تصمیم گیری چند شاخصه
3-8- فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی
3-8-1-اصل ترسیم درخت سلسله مراتبی
3-8-2-اصل تدوین و تعیین اولویتها
3-8-3-اصل سازگاری منطقی قضاوتها
3-9- جمع بندی
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها
4-1- مقدمه
4-2- شناسایی عوامل موثر بر پیاده سازی نگهداری و تعمیرات بهره ور جامع
4-3- رتبه بندی عوامل موثر بر پیاده سازی نگهداری و تعمیرات بهره ور جامع
4-3-1- انجام مقایسات زوجی
4-3-2- محاسبه نرخ ناسازگاری
4-3-3- مقایسه زوجی ابعاد اصلی با توجه به هدف
4-3-4- مقایسه عوامل موثر با توجه به بعد عملیاتی
4-3-5- مقایسه عوامل موثر با توجه به بعد مدیریتی و سازمانی
4-3-6- مقایسه عوامل موثر با توجه به بعد کارکنان
4-4- رتبه بندی عوامل موثر در پیاده سازی نظام نگهداری و تعمیرات بهره ور جامع
4-5- جمع بندی
فصل پنجم: جمع بندی و پیشنهادها
5-1- مقدمه
5-2- خلاصه و نتایج تحقیق
5-3- نتیجه گیری
5-3-1- پاسخ به سوال اول پژوهش
5-3-2- پاسخ به سوال دوم پژوهش
5-3-3- پاسخ به سوال سوم تحقیق
5-4- پیشنهادات کاربردی
5-5- پیشنهادات پژوهشی
5-6- محدودیت های پژوهش
5-7- جمع بندی
منابع و مآخذ
منابع فارسی
منابع لاتین
پیوست 1
پیوست 2
درود بر شما ممنون از اینکه فروشگاه خودتون رو انتخاب کردید.
پروژه پیش رو مربوط به بررسی تاثیرسرمایه ی اجتماعی بررفتارتسهیم دانش ضمنی وتصریحی در شعب بانک سپه استان گیلان می باشد که البته با کمی ویرایش می توانید از این پروژه در سایر شهرهای کشور نیز بهره مند شوید.
برای دریافت نمونه فایل رایگان میتوانید روی دریافت فایل رایگان کلیک نمایید.
فهرست مطالب
فصل اول کلیات تحقیق
7-1- تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها
3-7-1-هنجارها و قوانین سازمانی
7-7-1-رفتار تسهیم دانش ضمنی و تصریحی کارکنان
فصل دوم ادبیات تحقیق
1-2-2-دیرینه ومفهوم سازى سرمایه ی اجتماعى
2-2-2-سطح فردی و تیمی سرمایه اجتماعی
4-2-2-نظریه های سرمایه اجتماعی
1-4-2-2-نظریه سرمایه اجتماعی گوشال وناهاپیت
4-4-2-2-نظریه SCATدرخصوص سرمایه ی اجتماعی در سطح سازمان
6-2-2-سنجش و اندازه گیری سرمایه اجتماعی
6-3-2-شکل های صریح و ضمنی تسهیم دانش
7-3-2-سیستمهای تسهیم دانش(سیستمهایی برای سازماندهی وتوزیع دانش)
8-3-2-عوامل مؤثربررفتارتسهیم دانش
9-3-2-تسهیم دانش درون و بین گروهی
10-3-2-دیدگاههای مختلف درزمینه انواع فعالیتهای تسهیم دانش
11-3-2-موانع بالقوه تسهیم دانش
1-11-3-2-موانع بالقوه فردی تسهیم دانش
2-11-3-2-موانع بالقوه سازمانی تسهیم دانش
3-11-3-2-موانع بالقوه فناوری درزمینه تسهیم دانش
12-3-2- نظریه و تئوریهای مربوطه در زمینه ی تسهیم دانش
1-12-3-2- پنج ساز و کار تسهیم دانش در مدل دیکسون
2-12-3-2- سایر مدلهای تسهیم دانش
3-12-3-2-مدل های اندازه گیری تسهیم دانش
فصل سوم روش تحقیق
5-3- ابزارهای جمع آوری داده ها
6-3- پایایی و روایی ابزار جمع آوری داده ها
7-3- روش تجزیه و تحلیل داده های تحقیق
1-7-3-آزمون کولموگروف – اسمیرنوف
3-7-3- رگرسیون خطی ساده و چندگانه
فصل چهارم تجزیه و تحلیل داده ها
3-4- توصیف آماری متغیرهای تحقیق
1-3-4- تراکم و فشردگی شبکه ی افراد
3-3-4- هنجارها و قوانین سازمانی
7-3-4- رفتار تسهیم دانش ضمنی و تصریحی کارکنان
4-4-آزمون کولموگروف – اسمیرنوف
فصل پنجم نتیجه گیری و پیشنهادها
1-2-5- آمار توصیفی اطلاعات جمعیت شناختی
2-2-5- آمار توصیفی متغیرهای تحقیق
4-5- پیشنهادات اجرایی مبتنی بر نتایج پژوهش
6-5- پیشنهادات آتی برای انجام تحقیق
مقدمه:
کشوری که میخواهد توسعه یابد، باید به اندازه کافی کارآفرین داشته باشد . منظور از کارآفرین عناصری هستند که علاوه بر داشتن علم در یک حوزه تخصّصی ، از قدرت ریسکپذیری بالایی برخوردارند، دارای خلاقیّت و نوآوری هستند، اهل کار وتلاش هستند و از نفسکار لذّت می برند .
در شرایط موجود کشور، یکی از معضلات توسعه، تعداد محدود کارآفرینان است . پس به دلیل نقش و جایگاه ویژه کارآفرینان در روند توسعه و رشد اقتصادی ، بسیاری از دولت ها در کشورهای توسعه یافته یا در حال توسعه تلاش می کنند با حداکثر امکانات و بهره برداری از دستاوردهای تحقیقاتی، شمار هر چه بیشتری از جامعه را که دارای ویژگی کارآفرینی هستند به آموزش در جهت کارآفرینی و فعالیّت های کارآفرینانه تشویق و هدایت کنند .
کارآفرینان با مهارتی که در تشخیص فرصتها ، موقعیّتها و ایجاد حرکت در جهت توسعه این موقعیّتها دارند ، پیشگامان حقیقی تغییر در اقتصاد و تحولاتاجتماعی محسوب میشوند .
امروزه کارآفرینی به عنوان یکی از تازه ترین موضوعات دانشگاه های مهندسی مبدل شده است. تعداد دانشکده هایی که دروس مرتبط به کارآفرینی را تدریس می کنند از 24 دانشکده در سال 1970 به بیش از 500 دانشکده در سال 1993 افزایش یافته است و امروزه کمتر دانشکده ای را می توان یافت که دروس کارآفرنی را ارائه ننماید. (شاه حسینی، 1383، ص 124)
متأسّفانه در کشور ما و در چند برنامه اخیر توجّه خاص به این مهم نشده و حتی می توان گفت که این مفهوم برای بسیاری از دست اندرکاران و افراد جامعه ناشناخته و غریب می باشد . شاید به همین دلیل است که تا کنون برنامهریزی و بسترسازی مناسبی در حوزههای اقتصادی ، اجتماعی و نظام آموزشی کشور برای توسعه کارآفرینی به ویژه در دانشگاه های کشور صورت نپذیرفته است .
در شرایط کنونی اقتصاد کشورمان که با مسائل و نارسائیهای مهمی نظیر فرار مغزها ، بیکاری یا کم کاری (به ویژه فارغ التحصیلان دانشگاه ها و نیروی انسانی متخصص) کاهش سرمایه گذاری دولت ، عدم تحرک و رشد اقتصادی کافی روبروست، پرورش و آموزش کارآفرینان و رشد هر چه بیشتر کارآفرینی و برطرف کردن موانع کارآفرینی در کشور به ویژه در میانقشر تحصیل کرده و دانشجو از اهمیّت مضاعفی برخوردار است .
تعداد صفحات 62 word
فصل اول
فصل دوم
فصل سوم
فصل چهارم
فصل پنجم