پسامدرنیسم : علائم بروز پسامدرنیسم را از نیمه ی دوم سده ی بیستم در همه ی اَشکال هنر و عرصه های فرهنگی می توان یافت، اشکالی که در نیمه ی نخست سده ی بیستم کلمه ی مدرنیسم را به دوش کشیدند در نیمه ی دوم عزیمت گاه پسامدرنیسم گردید، و اینکه پسامدرنیسم با مشخصه های اوایل سده ی بیستم شروع به شکل گرفتن یافت که ظهور بازارهای انبوه ـ ارتباطات جوامع ـ رشد تکنولوژی و صنعت ـ شتاب در زندگی روزمره و اتفاقاتی از این دست هر یک به نوعی دغدغه های این جریان قرار گرفت. همانگونه که فرانسوا لیوتار، پسامدرنیسم را قبل از شروع مدرنیسم می داند و تعابیری که امانوئل کانت ارائه می کند به اینکه احساسات زیبایی شناسانه باید دور از امیال ـ علایق و احساسات باشد و هدف هنر را بر نفی ها و رد کردن ها می داند و یا ایهاب حسن (منتقد ادبیات) و چارلز جنگس (منتقد معماری) که قراردادها و تمامی اشکال هنری که در قالب هایی تعریف شده ی قبل از مدرنیته به نهادینه شدن گرویدند را سًست و علناً خاصیتی از دست رفته قلمداد می کند (با اینکه ایهاب حسن و چارلز جنکس به دو گونه ی مختلف و متفاوت نحوه ی پیدایش پسامدرنیسم را ذکر کرده اند) همه و همه ما را بر این باور می دارد که پسامدرنیسم باعث فروپاشی و یا دگرگونی اساسی تمامیِ چرخه های اجتماعی ـ اقتصادی و سیاسی مدرنیته گردیده است. پسامدرنیته را شاید بتوان حاصل شدت یافتن تمامی انرژی هایی دانست که رو به سمت دگرگونی و اضمحلال حرکت کردند که دیویدها روی نیز پسامدرنیسم را موجب ایجاد تزلزل در اشکال و سازمان دهی اجتماعی و سیاسی ای می داند که در جریان مدرنیته، جانشین اشکال سنتی گذشته (سبک ها) و تزلزل در منافع اقتصادی و بی ثباتی در الگوها گردید. تزلزل و یا حتی شک کردن به تمامی الگوها و پیشرفت های خطی که به سوی مقصدی واحد حرکت می کنند و نفی بازار لامتغیر در عرصه های مختلف و فروپاشی تمامی فرا روایت های جامع از مؤلفه های پسامدرنیسم محسوب می گردد که به این جریان شکل می دهد. از مشخصه های دیگر وضعیت پسامدرن ظهور خودآگاهی در حایت فرهنگی می باشد توانمند بودن یک صنعت، دیگر مدنظر نیست. آنجا که شرکت ها و تولیدکنندگان محصولات به تولید مشابه نمی پردازند، بلکه شرکت هایی چندمنظوره محسوب می گردند و همواره در حال تغییر نسبت به تغییرها (مُد) هستند و همین طور اقتصادهایی که در آنها سلایق و تنوع یابی محصولات مدنظر قرار می گیرد. به نوعی معرف پسامدرنیته است، یعنی همواره از یک اقتصاد کالا محور به سوی اقتصادی برحسب بازار و چندمحوری طبق اطلاعات و خدمات هستند، می باشد.
عنوان مقاله: سیاست در عصر اطلاعات از منظر پسامدرنیسم
قالب بندی: word
قیمت: 2500 تومان
شرح مختصر:
در نگاه اول، رویکرد غالب و جا افتاده بسیاری از متفکران بر این است که گسترش تکنولوژی اطلاعات باعث ایجاد صلح، همبستگی و نزدیکی بشر، ایجاد و گسترش دموکراسی، حفظ آزادی و تقویت جامعه مدنی می شود. رویکرد دیگری نیز وجود دارد که چندان این نگاه کارآمد و مورد اجماع را قبول ندارد و نقدهای اساسی بر آن وارد می نماید. این نوشتار سعی دارد از زاویه دید نفیگرایانه و به شدت بدبین پسامدرنیسم، سیاست در عصر اطلاعات را مورد واکاوی قرار دهد. شکل دولت الکترونیک، امنیت، اطلاعات کارآمد، دیپلماسی و دموکراسی دیجیتالی را پذیرفتن، اما در نهایت در محتوا حرکت کردن به سمت نگرش های رادیکالی که شکی بزرگ در مبانی و اعتقاد سیاسی خوش بینانه به عصر اطلاعات می اندازد. عصر اطلاعات از منظر پسامدرنسیم در عصر اطلاعات خود را به سه گونه جامعه انضباطی، جامعه کنترلی و جامعه شبیه سازی شده، دارای متافیزیک های کد متبلور می سازد که سامانه های پیچیده امنیت، کنترل، ساختاری نرم و خاموش را ترسیم می کند.