عنوان تحقیق: نقاشی در اکسپرسیونیسم
فرمت فایل: word
تعداد صفحات: 74
شرح مختصر:
همیشه نماد و نمادگرایی از اصول اولیه رو کرد تاریخی انسان بسوی هنر بوده به گونهای که میتوان در ابتدایی ترین نمونههای هنری انسان ردپایی از نمادهای تعریف شده نزد انسان را مشاهده نمود انسان اولیه با قراردادن سمبلها و نشانههایی خاص توانست به زبانی مشترک دست یابد که همانا این زبان، زبان تصویر بود و انگیزه پیدایش خط نیز از همین نشانههای تصویر بوجود آمد انسان در سیر تاریخی خود آنچنان با مهارت توانست به عناصر نمادین دست یابد که مهمترین تحولات تاریخ از پیدایش عناصر نمادین و نوشتاری آغاز شد.
وی با خلاصه کردن عناصر تصویری آرام آرام توانست خط را اختراع نماید و این اولین گام انسان هنرمند در راه پر مخاطرهاش در مسیر تکامل بشری بود –اعتقاد و علاقه انسان همواره به آئین ها و روشهای گوناگون زندگی، از سوی دیگر همواره سبب ایجاد حرکاتی موزون و مشخص میگردید، انسان اولیه بر اساس آئینهایی که خویش به آنها دست یافته بود به پرستش عناصر طبیعی میپرداخت و برای حرکات و اعمال روزمره خویش نیز آئین و روشهایی را ابداع نمود که این آئینها در گذر زمان همراه با نهادها و عناصر تصویری نیز همراه شد.
برای مثال انسان در پرستش آتش همواره با حرکاتی موزون به دور آتش میچرخید و با استفاده از رنگهای طبیعی و با الهام از طبیعت و به کمک نهادها و نشانههای تجریدی ساخته دست خویش خود را آراسته مینمود و به گونهای آئینی تشکر خویش خود را آراسته مینمود و به گونهای آئینی تشکر خویش را از الهه آتش به جای میآورد- پس از رشد تفکر در انسان، وی توانست با الهام از این آئینها و روشها و با تحقیق راجع به زندگی گذشتگان تمامی این روشها را در هم آمیزد و به گونهای از هنر نمایش نزدیک شود و این آغازی بود برای حرکات نمایشی که احیا کننده آئینها و روشهای انسانهای گذشته بود.
اینک انسان قرن حاضر پس از گذر از تمام دغدغههای زندگی توانسته هنرهای متمایزی را پایه گذاری کند که هر یک ریشه در همان آئینها دارند 2-گونه از این هنرها که همواره با انسان همراه بودهاند-نقاشی و نمایش هستند.
در گذر تاریخی هنر نقاشی تا به امروز شاهد پیدایش رشته جدیدی هستیم که سر منشا آن صنعتی شدن و پیشرفتهای روز افزون انسان امروزی بود، این رشته همان گرافیک است که امروزه به خدمت انسان آمده و زبانی نو به نام زبان تصویر را ابداع نموده است.
در آغاز تحولات صنعتی ابداع فرایند لیتوگرافی اولین گامها در جهت تمایز گرافیک به عنوان هنری مستقل از نقاشی برداشته شد.
فرایند لیتوگرافی که در سال 1798 م آلویس سنه فلدر-اهل باواریا آن را به ثبت رساند، در سده نوزدهم به کمال رسید. در سالهای آغاز سده نوزدهم، لیتوگرافی با آثار هنرمندانی چون دلاکروا و دومیه رواج یافت- چاپ گران این فرایند را برای تهیه چاپهای سیاه و سفید از نقشههای برگههای نت و تصویر سازیهای جذاب یافتند. این چاپها سپس به شکل منفرد یا به صورت کتابهای صحافی شدهای فروخته شدند که متن آنها به روش برجسته چاپ شده بود.
هر چند چاپ برجسته فرایند انتخابی برای چاپ متن و گراوور سازیهای چوبی سیاه و سفید بود اما گرایش شدید به آن زمانی حاصل شد که این فرایند در چاپهای بیش از یک رنگ نیز وارد گردید. از سوی دیگر، لیتوگرافی به دلیل انطباق و تفکیکهای رنگ خود، که با سهولت نسبی و هزینه اندک انجام میشد، مطلوب واقع گردید.
در میانه سده نوزدهم، لیتوگرافی رنگی یا کرومولیتوگرافی با چاپهای لوکس و مجلل که در تهیه آنها تا سی و دو سنگ با رنگها و انگیزههای مختلف به کار رفته بود، بی نهایت رواج یافت. شاید چشمگیرترین نمونههای کرومولیتوگرافی پوسترهای تبلیغاتی یک و دو ورقی باشد که در نیمه دوم سده نوزدهم از روی سنگهای بزرگ لیتوگراف چاپ شدند.
از جمله معروفترین طراحان پوستر ژول شره، اوژن گراسه، تئوفیل استینلن، آلفونس موشا و هانری دو تولوزلوترک هنرمندان فرانسوی و پیشگامان عصر طلایی پوستر بودند.
فهرست مطالب
مقدمه ۴
فصل اول. ۷
بررسی شباهتها و ویژگیهای مشترک رشتههای هنری: ۸
مختصری در باب کلمه هنر ۸
فصل دوم ۱۱
گرافیک سنتی و نوین. ۱۲
تعریف هنر گرافیک.. ۱۳
کتاب چاپی. ۱۵
تصویرسازی (ایلوستراسیون) در اروپا و ایالات متحده ۱۶
تصویرسازی در ایتالیا ۱۸
تصویر سازی در هلند. ۱۹
تصویرسازی در فرانسه ۱۹
فصل سوم ۲۳
بررسی کوتاه بر گرافیک پس از جنگ جهانی در اروپا ۲۴
طراحی گرافیک در هلند. ۲۵
طراحی گرافیک در فرانسه ۲۵
طراحی گرافیک در انگلستان. ۲۶
نگاهی به گرافیک امروز جهانم پس از دهه ۸۰٫ ۲۶
فصل چهارم ۲۸
کلاسیسیسم. ۲۹
منریسم. ۳۰
باروک. ۳۱
روکوکو. ۳۲
نئوکلاسیسیسم. ۳۳
رومانتی سیسم. ۳۴
رئالیسم. ۳۵
امپرهسیونیسم. ۳۶
سمبولیسم و آرنوو. ۳۸
کوبیسم. ۳۸
فورتوریسم. ۳۹
سبکدادا و سوررئالسیم. ۴۰
کنستروکتیویسم. ۴۱
آبسترهاکسپرهسیونیسم. ۴۲
آبستره ۴۲
اکسپرهسیونیسم. ۴۳
فصل پنجم. ۴۵
اکسپرسیونیسم. ۴۶
تابلوی شب پر ستاره: ۴۸
وانگوگ و زمان ما ۵۳
اکسپرسیونیسم. ۵۴
الگرهکو و وان گوگ.. ۵۸
اکسپرسیونیسم و اخلاق. ۵۸
ضوابط اکسپرسیوی. ۶۶
سه تصلیب: استاد افسانه قدیس فرانسیس.. ۷۲
اکسپرسیونیسم و داستان. ۷۳
عنوان پایان نامه: نقاشی معاصر ایران
فرمت فایل: word
تعداد صفحات: 127
شرح مختصر:
عنوان پایان نامه: نقاشی و شمایل نگاری
فرمت فایل: word
تعداد صفحات: 87
شرح مختصر:
وقتی که کتابهای تاریخ هنر و نقاشان بزرگ غربی را ورق می زنیم ، با تصاویر بی شماری از هنرمندان بزرگ روبرو می شویم ؛ تصاویری زیبا ، متنوع و با ترکیبهای گوناگون و سبکهای متفاوت؛ برخی از این نقاشیها که تحت عنوان شمایلنگاری معرفی شده اند ، زندگی حضرت مریم و فرزندش مسیح را تشکیل میدهد که در دروه های مختلف به تصویر درآمده اند . این شمایلها علیرغم سادگی فرم و تکنیک ، با زیبائیهای چشم گیر ، انسان را ساعتها به خود مشغول می کنند ؛ بارها و بارها این صفحات را ورق می زنی و ساعتها به نظاره می نشینی و هر بار چیز تازه تری درآنها می یابی.
هنرمندان قرون وسطی بیش از هر موضوع دیگری شمایلهای حضرت مریم و عیسی (ع) را استادانه در صحنه های متفاوت ، همچون عبادت و نیایش ، معراج ، غسل تعمید و زندگی روزمره و . . . به تصویر کشیده اند.
زیبائی ، سادگی و معنویتی که توأمان در هماهنگی صورت ومحتوای این شمایلها وجود دارد باعث علاقمندی من به این موضوع گشت . این شد که تصمیم گرفتم علی رغم کمی منبع در حد توان خود به تحقیق و گردآوری نمونه هائی در مورد شمایلنگاری قرون وسطی و معرفی برخی از هنرمندان آن بپردازم ؛ لیکن به علت تجانس و نزدیکی شمایلنگاری قرون وسطی با هنر دوره بیزانس از لحاظ بصری و محتوایی ، در اکثر قسمتهای این جزوه ، هنر این دو دوره در کنار هم مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
در فصل دوم اشاراتی به شکلهای نشانه ای و نمادین شده است ، اما چون بحث اصلی ، بررسی شمایلنگاری است و با این عقیده که جهان هستی در چهره انسان جلوه می کند و آنچه در سیمای افراد دیده می شود ، در واقع جلوه ای است از درون آنها و سیرت قدیسان در سیما و صورت ایشان نمایان است ، لذا در ارائه نمونه ها و مصادیق تصویری حاضر در بخش فوق ، قطع نظر از بررسی جنبه های فنی و موضوعی ، شخصیتهای روحانی نیز در برخی موارد تحلیل و نقد شده است .
در فصل سوم به بررسی ویژگیهای بیانی و بصری تعدادی از آثار شمایلنگاری قرون وسطی و بیزانس و مقایسه آن با نقاشی دوره گوتیک پرداخته شده است . علت انتخاب دوره گوتیک برای مقایسه با شمایلهای قرون وسطی و بیزانس ، وجود آثار فراوان با موضوعات مشابه و نزدیکی نقاشی این دوره ها با یکدیگر است . لذا به خاطر طولانی نشدن بحث ، همینطور اهمیتی که برخی از شخصیتهای روحانی و قدیس مانند حضرت مریم و مسیح (ع) در آثار هنرمندان این دوران داشته اند ، جهت بررسی بهتر موضوعات ، شمایلهای با موضوع حضرت مریم به عنوان یک نمونه بارز مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
فهرست مطالب
مقدمه
پیشگفتار
شمایل[1]و ویژگیهای آن
شمایلنگاری
شمایل شکنی
شمایلنگاری در قرون وسطی و بیزانس
ویژگیهای آثار کاتاکُمب
موضوعات شمایلنگاری
موضوعات عام
شمایل های مقدس در آثار نقاشی قرون وسطی و بیزانس
موضوعات خاص
بررسی شمایلهای حضرت مریم در نقاشی قرون وسطی و بیزانس
ویژگیهای بصری
پیکره
ترکیب بندی
نور و رنگ
ویژگیهای بیانی
کادر و ترکیب پرسوناژها
حالات پرسوناژها
مقایسه شمایلهای حضرت مریم در قرون وسطی و بیزانس با دوره گوتیک
تفاوت وتشابه در عناصر بصری
تفاوت وتشابه در عناصر بیانی
بررسی شمایلهای حضرت مریم در آثار هنرمندان قرون وسطی
دوچو
چیمابوئه
جوتو
مارتینی
نتیجه گیری
منابع و مأخذ
تصویر (1-1) مادر خدا – شمایلی از مریم عذرا و مسیح کودک - روسیه - حدود 1150 میلادی
تصویر (2-1) مسیح نجات دهنده - نقاشی روی چوب حدود 1050 میلادی – دوره بیزانس
تصویر ( 1-2 ) تصاویری از کتاب مقدس - حدود 1200 – 1101 میلادی - یونان
تصویر ( 2-2 ) مادونا و سنت ترینیتا – اثر چیمابوئه – سال 1270
محل نگهداری : گالری یوفیزی فلورانس
تصویر ( 3-2 ) ستایش مریم عذرا توسط مجوسیان – نقاشی روی چوب – اثر چیمابوئه - سال 1240
تصویر ( 4-2 ) تابوت سنگ آهکی مربوط به یکی از کاتاکمب های رم - سال 350 میلادی
تصویر ( 5-2 ) چوپان نیکو - تابوت سنگی مربوط به یکی از کاتاکمب های رم – سال 390 میلادی
تصویر ( 6-2 ) قسمتی از یک تابوت سنگی با عنوان چوپان برگزیده - یکی از کاتاکمبهای رم سال 390 میلادی
تصویر ( 7-2 ) سربازان خدا – نقاشی کشف شده از یک کاتاکمب در شهر رم – سال 200 میلادی محل نگهداری : موزه سلطنتی بروکسل - بلژیک
تصویر ( 8-2 ) مسیح در حال شبانی - نقاشی بر روی دیواره یک کاتاکمب در شهر راونا در زمان گالا پلاسیدیا ، اپراتور زن رومانها- سال 425 میلادی
تصویر ( 9-2 ) مراسم غسل تعمید – سقف نگاره یک کاتاکمب در شهر راونا – ایتالیا حدود 510 میلادی
تصویر ( 10-2 )
تصویر( 11-2 ) شمایل مسیح در مقام اعلی - جزیره سیسیل - مربوط به سال 1148 میلادی
تصویر ( 12-2 ) مادونا – تمپرا روی چوب – حدود 1200 میلادی – دوره بیزانس
تصویر ( 13-2 ) سقف نگاره ای از موزائیک – کلیسای سنت ویتاله ایتالیا – سال 550 میلادی
تصویر ( 1-3 ) شمایل سنت متیو ( نویسنده انجیل متیو ) – مربوط به قرن نهم میلادی
تصویر ( 2-3 ) شمایل سنت جرج معجزه گر – حدود 1180 میلادی
تصویر ( 3-3 ) شمایل سنت پیتر – مربوط به دوره بیزانس – حدود 1150 میلادی
تصویر ( 4-3 ) شمایلی از سنت بوریس و سنت گلب از شاگردان مسیح (ع) – قرن یازدهم
تصویر ( 1-4 ) شمایل مریم مقدس و مسیح کودک – تمپرا روی چوب حدود 1040 میلادی- دوره بیزانس
تصویر ( 10-4 ) شیشه منقوش پنجره کلیسای دومو سیه نا - قطر دایره : 700 سانتیمتر ( دوره بیزانس )
تصویر ( 16-4 ) مریم مقدس و مسیح کودک – نقاشی روی چوب ( دوره بیزانس )
تصویر ( 17-4 ) مادونا و کودک – نقاشی بر روی پانل چوبی حدود 1080 ( دوره بیزانس )
تصویر ( 19-4 ) شفاعت از جانب باکره مقدس – حدود 1150 میلادی
تصویر ( 20-4 ) شمایل مریم مقدس با مسیح کودک - دوره بیزانس
تصویر ( 21-4 ) شمایل مریم مقدس نشسته بر تخت - دوره بیزانس
تصویر ( 22-4 ) مریم پوشیده – نقاشی بر دیوار کاتاکمبی در شهر پریسیا – رم حدود سال 400 میلادی
تصویر (23-4 ) تصلیب مسیح – موزائیکی در کلیسای دورمیشن – دافنی یونان سال 1085 میلادی – دوره بیزانس
تصویر ( 24-4 ) تدفین مقدس – مربوط به اواخر دوره بیزانس
عنوان تحقیق: نقش ضمیرناخودآگاه درنقاشی کودکان و سبک سوررآلیسم
فرمت فایل: word
تعداد صفحات: 321
شرح مختصر:
انسان بدوی چون «دم» یا «روان» خود را شناخت، بر او نام همزاد داد و در تصویر برکهها با او ملاقات و در سایه هایش او را همراه نمود و موجودات دیگر را نیز به خود قیاس سپس بر این باور شد که جادو علمی است قابل اطمینان و او را از گزند حوادث مصون و بر غلبه با دشمنان یاری می دهد . او با جادو ، رقصها ، شکلهای نقاشی شده بسیار ساده و انتزاعی و باورهایی راسخ ، بر مراسم جادویی تأکید می ورزید و این اعمال را تنها داروی امراض و برکت ریزش باران و غلبه بر رقیب و شکار می دانست . ولی هر چه از عمر بشر گذشت ، برخورد او با عالم خارج بیشتر ، و آزمایشهای او مکررتر شد . حوزه دید و دریافت او وسعت گرفت و مفاهیم کهنه بی اعتبار گشت . بشر بیش از بیش به جدایی بی جان و جاندار و انسان و حیوان پی برد . جان را به حیوانات و گیاهان مختص ساخت و خود را واجد چیزی پنداشت برتر و فاخرتر از جان سائقه خودبینی بر آن شد که «روان» یا «روح» آدمی کاملا" از جسم مستقل است و بر خلاف «جان حیوانی» با مردن تن، نمی میرد . او در جریان قرون ، مفهوم «روح» را گسترد و حالات «درونی» خود را که نمی توانست به عضو معینی نسبت دهد ، نشأت روح مرموز خود دانست. [1] «افلاطون مانند سقراط «روح» را جوهری فعال خواند که در انسان سه جلوه دارد:
عقلی و شوقی و شهوی . جلوه عقلی برترین جلوه هاست . باید بدان گرائید و کوشید تا همواره بر دو جلوه دیگر چیرگی ورزد[2]».
«از یکسو ارسطو وحدت و هماهنگی موجود میان فعالیت های ارگانیسم را «روح» نامید، روح ارسطویی به سه وجه ظاهر می شود : یکی بصورت روح گیاهی که کارش تغذیه و تولید مثل است ، دیگری روح حیوانی که احساس و تخیل را می سازند ، دیگری روح عقلی که باقی و خالد است2».
از سوی دیگر ، طبیبان یونانی وجود روح را مورد تردید قرار دادند و بدن را موجه «حالات روانی» تلقی کردند . در قرن پنجم (قبل از مسیح) ، الکسئون از تشریح بدن انسان و تأمل در چگونگی امر «دیدن» پی برد که «مغز» انسان مبدأ اصلی حالات روحی است . ولی مغز به خودی خود کار نمیکند ، بلکه به وسیله «حواس» از عالم خارج مایع میگیرد.
با انحطاط یونانیان و برقراری رومیان بازار هواداران روح مجددا" گرم شد . دانشوران یهودی که در اسکندریه علمدار حکمت شدند ، معتقدات یهود را با فلسفه یونانی آمیختند و بیش از بیش میان جسم و جان تفاوت گذاشتند . پس از آن مسیحیت اعلام داشت که تفاوت ایندو از زمین تا آسمان است .
رنسانس اروپا ، دنیای کهنه را با تمام مفاهیم و معتقداتش لرزانید با حضور رنسانس علم و ادبیات از اسارت دین آزاد شد . بشر با چشمان باز به تماشای عالم پرداخت به خود و آینده امیدوار گشت . و بر خلاف قرون وسطی از فکر آخرالزمان و قیام قیامت انصراف جست «اهل علم در دو میدان وسیع، بکار پرداختند . گروهی به حل و فصل مشکلات اجتماعی انسان ، و گروهی بشناخت قوای طبیعی برخاستند . مساعی این هر دو دسته بضعف دین و قدرت علوم منجمله روانشناسی انجامید[3]».
«فرانسیس بیکن باب مشاهده و تجربه را گشود . رسانید که از گوشه گرفتن و خیال بافتن و کائنات را با مفاهیم مجهولی چون «روح» و «خدا» توجیه کردن، بجایی نتوان رسید . باید بتهای فردی و سنت های اجتماعی را در هم شکست و با شکیبایی در حوزه واقعیات بمشاهده و تجربه پرداخت . زیرا به قول «گالیله» : «حتی با هزار دلیل هم نمی توان یک حقیقت تجربی را باطل کرد[4]».
با این همه روح از عرصه روانشناسی بیرون نرفت دکارت و پیروانش اگر چه نسبت به معارف گذشتگان شک نمودند و با احتیاط بحلاجی تفکرات قبل پرداختند ، اما همچنان متأثر سنتها باقی ماندند و از یک سو تضاد بین جسم و روح را مورد تاکید قرار دادند و از سوی دیگر حرکات حیوانات را تحت تأثیر عوامل مبهمی بنام «نفوس حیوانی» پنداشتند.
دوره روشن فکری از اواخر سده هفدهم آغاز گشت و در هر کشوری به رنگی در آمد: در انگلیس با مردمی اهل آزمایش و عمل ، به صورت دبستان «تجربی» در آلمان و فرانسه با اهلیتی که نظر بر عمل چیرگی داشت، دو دبستان «عقلی» و «طبیعی» اهمیت یافت . تجربیون میگفتند که نفسانیات ناشی از آزمایش های واقعی فرد است . عقلیون باور داشتند که قوای عقلی جدا از بدن است ولی با آن ارتباط دارد. طبیعیون معتقد بودند که حالات روحی مثل حرکات بدنی ، نمودهایی است که مکانیکی و مبتنی بر اعضای بدن.
در نظر پدر روانشناسی جدید ، هابس(Hobbes) ، عقل یا علم عبارت از تأثیراتی است که جبرا" بواسط حواس از عالم مادی گرفته می شود . تأثیر حسی نیز خود چیزی جز «حرکت» نیست . حرکتی که از انسجام برمی خیزد و از طریق اعضای حسی و اعصاب به مغز ما می رسد . بنابراین «احساس» حرکتی است که از اشیاء خارجی بر می خیزد و به مغز منتقل می شود . «خیال» دنباله یا اثر حرکتی است که نخست «احساس» را برمیانگیزد و سپس متوقف می شود. «رویاء» هم مانند «خیال» ادامه حرکات مغزی است در غیاب محرک خارجی «عقل» و «استدلال» نیز جمع و تفریق احساسات و خیالات است[5]».
لاک که شالوده علم روانشناسی را نهاد . برخلاف دکارت ، وجود «مفاهیم فطری» یا «عقل مادرزاد» را رد کرد ، و اعلام کرد که نفسانیات ما محصول دو عامل ماشینی است : «احساس» و «تفکر» . عمل احساس سبب اخذ و دریافت تصاویر اشیاء خارجی است، و عمل تفکر باعث آمیختن تصاویر، و تشکیل قوای عقلی از قبیل «حافظه» و «تخیل» و «استدلال» اما عمل تفکر ناشی از عقل یا روح نیست ، بلکه تابع و ماحصل قوانین «پیوستگی» تصورات است . [6]
تا اواخر قرن نوزدهم این کشاکش بی انتها به دو گونه حالت روانی انجامید ؛ یکی آنها که در حوزه عقل و ادراک میگنجد، دیگری آنها که غیر قابل ادراک است. رسو و رومانتیک های پس از او نیز از تمایلات و حالات غیر منطقی انسان دفاع نمودند و گفتند که ما در زیر فشار الزامات تمدنی ، از امیال نهانی خود چشم پوشیده و بتظاهر تمدن آلود خود، اکتفا کردهایم . هربارت و بنه که از باطن لاشعور ( ناخودآگاه) انسان بتفصیل سخن راندند، روان را به کوهی از یخ شناور تشبیه کردند که فقط جزئی از آن ، سر از آب برمیاورد و ما بقی یعنی قسمت اعظم در دل آب نهان می ماند . شوپن هونرو نیچه شورهای فطری و جلوه های روانی انسان را به هنگام رویاء و خیالبافی و جنون باز نمودند .
انسان هم ، چنانکه شوپن هونر گفت : در آغاز زندگی ، لاشعور و ناخودآگاه است و پس از رشد و تکامل شخصیت نیز در مواردی مانند رویا و خیالبافی و حال اغماء از خود بیخود می شود و از عقل بیگانه می گردد . پس احساس حیات ، ناخودآگاه و غیر عقلی است . اما ناخودآگاهی برتر از خودآگاهی است چرا که منبع الهام و اشراق و نبوغ است . بر همین سیاق جیمز روان را شامل روان خودآگاه و روان ناخودآگاه پنداشت و روان ناخودآگاه را بسی ژرف و نیرومند تلقی کرد. برگسون نیز با بینش عارفانه خویش ناخودآگاهی را شناخت و توجیه نمود . [7]
از اواسط قرن نوزدهم ، به اقتضای تحولات اجتماعی شدید اروپا ، نحوه تفکر عوض شد . انسان که تاکنون موجودی کمابیش ثبات طلب یا استاتیک بود ، یکسره تحول پرست و دینامیک شد . همچنان که به شکستن سنن اجتماعی پرداخت . قشر ظاهری نظام عقلی نیز از هم پاشید و در زیر آن ، دنیای بی نظام و ناهنجاری یافت . دوره اندیشه دکارتی به سر رسید . دکارت تمام وجود انسان را منحصر به عقل اول دانست ؛ «می اندیشم پس هستم» و در پاسخ آن کلاکس چنین گفته بود : «می خواهم پس هستم» در طی این دوران ملوُنالفکر خواست و اراده لاشعور به جای عقل و شعور نشست . از اینرو در نیمه دوم قرن نوزدهم ، شخصیت قشری عقلی و حالات روانی عادی و مقرون به عقل ، تدریجا" جای خود را به حالات غیر عادی و غیر عقلی داد . حال ، دنیای دانش نیازمند کسی بود تا بیاید و بی هراس اعماق درون انسان را بکاود. روان مردم متعارف و غیر متعارف را تحلیل کند و با آمیختن روانشناسی انسان متعارف و غیر متعارف ، واقعیت وجودی آن را دریابد . فروید این احتیاج و انتظار را بر آورد .[8]
هر چند که علم روانکاوی (پسی کانالیز) را مدیون زحمات بی شائبه فروید هستم اما ، رسیدن به این مقام ، بر پایه کلیه نظرات و اعتقادات بشر اولیه تاکنون ، پی ریزی شده است . شاید بتوان فروید را چشمی بازتر و دلی آشناتر برای گردآوری و همسو ساختن عقاید و نظرات دانست : همانطور که لویی پاستور می گوید :
« شانس در خدمت ذهن آماده است.»
فهرست مطالب
چکیده
پیشگفتار
مقدمه1
ضمیر ناخود آگاه چیست9
آشنایی با دو نیمکره12
فروید و ضمیر ناخودآگاه21
نظریههایی در مورد ناخودآگاه30
تاریخچة مطالعة نقاشی کودکان41
طبقهبندی مراحل رشد نقاشی در کودکان42
الف – خطخطی کردن ( از تولد تا دو سالگی 43
ب – از دوسالگی تا پنج سالگی ( ماندالا45
ج – پنج تا هشت سالگی (شفافبینی 48
د- هشت تا سیزده سالگی (واقعگرایی بصری49
مراحل رشد از دیدگاه پیاژه 51
مراحل رشد از دیدگاه فروید58
نقاشی چیست66
الف – خط 67
ب - فضا68
ج – رنگ69
د – تصویر 69
هـ – سنبلها و نمادها70
نظریهای ادراکی تصاویر72
الف – نظریههای پرسپکتیو ـ فرافکنی72
ب - نظریههای بوم شناختی گیبسون74
ج - نظریة ساختمانگرایان دربارة ادراک تصویر76
د - نظریة گشتالت ادراک تصویری79
فرآیندهای پیچیده نقاشی و تأثیرات آن بر نقاشی کودکان84
الف – زبان گرافیکی در نقاشی کودکان85
- شکلهای ساده85
- رجهان الگو و حرکت88
- ترکیببندی شکلهای و خطوط89
- تعیین محل90
- ترتیب و توالی91
- برنامهریزی92
- طرح93
ب – تأثیر موقعیت نسبی نقاشی95
ج – تأثیر سرمشقهای بصری و مکانی96
افکار فروید و کاربردهای ضمیر ناخودآگاه در شکلگیری سبک سوررآلیسم
هنر نوین109
سرآغاز109
الف – مفهوم، شناخت، تصویر110
ب – سبک، شکل، محتوا113
دادا بستری برای سوررآلیسم118
الف – باروک تا دادا119
ب – داداایسم125
- آغاز کار125
- مانیفست و بیانیهها129
- نتیجه و پایان کار داداایسم131
فروید و مراتب سوررآلیسم136
الف – اتوماتیسم پدیده خود انگیختگی136
ب – ضمیر ناخودآگاه142
- تخیل144
- رؤیا147
- نماد151
ج – از ارسطو تا هگل154
د -نظریههای هنری فروید159
تصعید یا برتر نمودن161
بخش چهارم
سوررآلیسم
الف- آغاز کار165
ب- بحثی در باب سوررآلیسم166
فصل چهارم:
مقایسه نقش ضمیر ناخودآگاه در آثار هنری کودک و هنرمندان سوررآلیسم
بخش اول
سرآغاز169
بررسی ویژگیهای ساختاری و محتوای نقاشی در کودکان171
الف – تحلیل فضای نقاشی کودکان171
ب – خطوط ترسیمی175
ج –رنگ و تخیلات177
- نماد رنگها184
جنبه های تحلیلی ساختار نقاشی کودکان190
الف – نمادگرایی کلی و اجزای نمادین در نقاشی کودکان191
- خانه – درخت – آدمک191
بررسی سمبولیک ( اعضای آدمک 204
الف – سر 204
ب – صورت204
ج – تنه207
د – اعضا208
هـ – خورشید و ماه211
و – حیوانات213
نقاشی و ناسازگاری215
- عقب افتادگی ذهنی217
تفسیر نقاشی کودکان218
سایه زدن218
هنر و درک هنری کودکان229
تحلیل آثار نقاشی سوررآلیسم232
سر آغاز 232
تحلیل در آثار نقاشی سوررآلیسم258
اتوماتیسم در اروتیسم درسوررآل260
نقش جنسیت در آثار کودکان289
الف – ترسیم آدمک و مراحل تحول عاطفی289
- مرحله دهانی289
- مرحله مقعدی290
- مرحله احلیلی291
- مرحله ادیپی ـ تناسلی292
ب – اولین ترسیمهای کودک از اختلاف جنسیت293
ج – رمزگرایی جنسی در نقاشی294
د – نمادهای جنسی در آثار نقاشی کودکان296
نتیجه گیری309
منابع و مآخذ315
عنوان تحقیق: نقد و بررسی آثارپابلو پیکاسو
فرمت فایل: Word
تعداد صفحات: 92
شرح مختصر:
هنر این سخنگوی روح انسانی از بدو تولد انسان تا آخرین دم اسرار درونی و عواطف واحساسات ما را بیان می کند . بشر از همان ابتدای خلقت در پی آفرینش وخلق زیبائی بوده چرا که خداوند در قرآن کریم می فرماید: « از روح خود در انسان دمیدیم » و این روح آفرینش وزیبا آفرینی خداوند است که در ضمیر همه انسانها وجود داشته وانسان را از همان ابتدای کودکی به آفرینش زیبایی رهنمون می سازد از آنجا که خداوند انسانها را از یک جنس ولی متفاوت از هم آفریده این حس زیبایی آفرینی در برخی بیشتر ودر برخی کمتر، و گاهی به صورت موسیقی و شعر وگاهی به صورت نقاشی وتصویر بروزمی کند .
نقاشی یکی از اولین هنرهایی بود که انسان به آن گرایش پیدا کرد . آنچه عوام از نقاشی می دانیم کشیدن تصاویری است که دید انسانی از مناظر دارد وهر چند این تصویر واقعی تر وبه اصل نزدیکتر باشد نقاش چیره دست تر و متبهر تر به نظر می رسد . سالها تفکر مردم از نقاشی چنین بود شاید هنوز هم بسیاری با این فکر زندگی می کنند اما در سال 1881 هنرمندی به دنیا آمد که تمام بافته های ذهن انسانها ودنیای غرب را از نقاشی تغییر داد . او که با نقاشی وهنر به دنیا آمد و پایه گذار بزرگترین انقلاب در عرصه هنر جهان شد کسی نبرد جز پابلو پیکاسو .
پیکاسو نمونه کامل وبارز یک انسان خلاق و نو آور بود . او شاید یکی از غیر منتظره ترین وغیر قابل پیش بینی ترین هنرمندان عرصه گیتی بود . او با عرضه کبویسم به دنیای نقاشی به حکومت سرد و طولانی رنسانس بر این هنر پایان داد . رنسانسی که نقاش ، محکوم و مجبور به کشیدن توهمات دید انسانی می کرد و نقاش مانند دوربین عکاسی فقط به ثبت مناظر مانند آنچه می دید می کرد . اما پیکاسو با نو آوری خود این آزادی را به نقاشی داد تا مانند شاعر تر اوشات ذهن و روح خود را بر بوم طراحی کند واز آنچه خداوند در نها د او گذاشته واز عشقی که در وجودش دارد با بیننده سخن بگوید این بهترین وعالیترین مرحله پیشرفت در نقاشی از ابتدای خلقت این هنر زیبا بود .
شاید هیچ هنرمندی به اندازه پیکاسو با این همه رسانه متنوع کار نکرده باشد از نقاشی رنگ روغن گرفته تا طراحی ، مجسمه سازی ، گرافیک ، سرامیک واز آنجا کار با ابزارهایی چون گرایش ، پاستل ، مداد رنگی و آفریدن لیتو گرافیها ، چوبکاری ها ، پیکره هایی از کچ و چوب ، ساختواره هایی از آهن و مفتول ، چوب یا ورقه های فلزی ، عکسها و طرحهایی برای لباس و پرده های پیش صحنه و پس صحنه تاتر و باله وسرانجام شعرونمایش نامه نویسی .
هیچ هنرمندی با این همه سبک و شیوه گوناگون وگاه متضاد کا رنکرده است . از امپرسیونیسم مانه بزرگ تا اکسپرسیونیسم ون گوک ، از غرابت نمادین گوگن تا شاد گونگی امپرسیونیسی تولوز لوترک ، از منریسم الگور کوک وهنرمندان بادوک تا کلاسی سیم استادان قدیم ، از سورژنالیسم و کانتراکتیویسم وهنر سیاه واره تاکوبیسم که خود بنیان گزارش بود .
به تحقیق درباره هیچ هنرمندی ، دست کم در زمان حیاتش به اندازه پابلو پیکاسو مقاله ، کتاب ، رساله ، تغییر نقد و یاد داشت نوشته نشده است . شمار کتابها و نوشتارهایی که درباره پیکاسو انتشار یافته سر به صدها می زند و سیل انتشار این نوشته ها همچنان ادامه دارد .
این رساله نیز تلاشی در جهت معرفی و آشنایی بیشتر با این هنرمند بزرگ و نقد وبررسی آثارش می باشد . نظر من در این پایان نامه بیشتر بر بیوگرافی وزندگی نامه پیکاسو بوده ودر ادامه به بررسی دوره های نقاشی در کار او و سپس مراحل تکامل آثار وی پرداخته ام ودر نهایت مروری کوتاه بر کوبیسم وتجزیه و تحلیل این سبک که پیکاسو بنیان گزار آن بود پرداختهام. امید است با وجود ، کاستی ها و ایرادات موجود گاهی کوچک در جهت آشنایی خوانندگان عزیز با این هنرمند ودوره زندگی و آثار او برداشته باشم .
فهرست مطالب
مقدمه فصل اول بیوگرافی و زندگینامه پیکاسو |
1 5 |
فصل دومدوره نقاشی های پیکاسو |
46 |
دوره آبی |
47 |
دوره صورتی |
51 |
کوبیسم تحلیلی |
54 |
کوبیسم ترکیبی |
56 |
فصل سوم مراحل تکامل کار پیکاسو |
60 |
فصل چهارمتحلیلی بر کوبیسم |
70 |
سالشمار زندگی پیکاسو |
82 |
چکیده |
88 |
فهرست منابع و مآخذ |
91 |