مقایسه ای بین مخزن الاسرار عمان سامانی و ترجیع بند محتشم کاشانی محتشم کاشانی و عمان سامانی هر دو از شاعران عاشورایی هستند که شعرشان زبانزدخاص و عام است . اگر چه شعر محتشم کاشانی در بین توده مردم شناخته شده است اماعمان سامانی بیشتر در بین اهل قلم یا به فولی خواص طرفدار دارد.یکی ازدلایل شهرت بیشتر محتشم این است که اشعار او را غالبا" مداحان و نوحه خواناندر مجالس قرائت می کنند .بر آنیم تا به برخی مشخصات شعر محتشم کاشانی و عمان سامانی اشاره ای کنیم و درنهایت مقایسه ای بین این دو شاعر عاشورایی داشته باشیم . لازم به ذکر است برای مقایسه ،ترجیع بند 12 بندی محتشم کاشانی و مثنوی مخزن الاسرار سامانی انتخاب شده است .در بررسی کلی ترجیع بند محتشم کاشانی آنچه بیش از همه توجه می کند ، نگاه عاطفی او به واقعه بزرگ عاشورا است . محتشم به عنوان یک شاعر شیعه بر شانه تاریخ ایستاده استو خطاب به همه اهل زمین می گوید : باز این چه شورش است که در خلق عالم است ./ بازاین چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است ."او در ابتدای کار بحث نوحه و عزا و ماتم را مطرح می کند و در ارامه ، صبح تیره ای رامی بیند که اوضاع جهان را در هم کرده است و " این رستخیز عام " را " محرم " می نامد ." این صبح تیره ،باز دمید از کجا ، کزو / کار جهان و حلق جهان جمله درهم است ."در بند دوم شعر خود را چنین آغاز می کند " کشتی شکست خورده ز طوفان کربلا / درخاک خون طپیده به میدان کربلا / گر چشم روزگار بر او فاش می گریست / خون میگذشت از سر ایوان کربلا " سپس از اشک و گلاب و گل و مهمانی سخن می گوید تا جایی٢که قحط آب است و " بودن دیو و دد همه سیراب و می مکید / خاتم ، ز قحط آب ، سلیمانکربلا " زانتشنگان ، هنوز به عیوق می رسد / فریاد العطش ز بیابان کربلا " .تکیه محتشم کاشانی ، در تمامی این شعر ، بر عناصر احساسی و عاطفی واقعه عاشورا میباشد و به گونه ای بسیار شاعرانه از این عناصر در جای جای شعرش استفاده کرده استو کمتر کسی است که با خواندن این اشعار چهار ستون بدنش به لرزه نیفتد : روزی که ،شد به نیزه سر آن بزرگوار خورشید سر برهنه بر آمد ز کوهسار / موجی به جنبش آمد وبرخاست کوه کوه / ابری به بارش آمد و بگریست زار زار " .