هری پاتر و تالار اسرار
برنده جایزه طلایی 1998
نوشته : جوآن رولینگ
این کتاب داستان در 239 صفحه به زبان فارسی ترجمه شده و مترجم آن آقای مرتضی مدنی نژاد می باشد.
داستان از جایی آغاز میشود که هری پاتر سال اول تحصیلی خود را در مدرسه جادوگری هاگوارتز پشت سر گذارده و در تابستان به سر میبرد. او جنی خانگی را میبیند که به او هشدار میدهد که این سال را به مدرسه نرود. بعد از آن با سه نفر از دوستانش که با ماشینی پرنده به دنبالش آمدهاند از دست خاله و شوهر خاله بد خلقش فرار میکند و به خانه دوستش میرود. بعد از اینکه وارد سال تحصیلی میشود اتفاقات عجیبی میافتد، گربه سرایدار با طلسمی خطرناک بیهوش میشود و خون نوشتههایی بر دیوارها حک میشود مبنی بر آن که: تالار اسرار گشوده شده است.
بعد از آن به چند نفر حمله میشود و همه به هری پاتر شک میکنند. کسانی که مورد حمله قرار میگیرند خشک میشوند و در این میان با گره گشاییهای گسترده، هری میفهمد که تالار اسرار کجاست و موجودی که این حملات را انجام میدهد یک مار غول پیکر است، در این میان او میفهمد که نا خواسته زبان مارها را میداند. در همان موقع جینی، خواهر رون که بهترین دوست هری است، به تالار اسرار برده میشود و هری، هرمیون و رون، وارد تالار اسرار شده و جینی را نجات میدهند. در پایان مشخص میشود که حملات از طریق دفتر خاطراتی که ولدمورت (تام ریدل) در نوجوانی نوشته انجام میشده است.
بینوایان نام رمان معروفی نوشته ویکتور هوگو نویسنده سرشناس فرانسوی است که از این اثر فیلمها و تئاترهای اقتباسی زیادی ساخته شده است.وی در بینوایان به تشریح بی عدالتیهای اجتماعی و فقر و فلاکت مردم فرانسه میپردازد، همان عوامل و محرکهای اجتماعی که منجر به سقوط ناپلئون سوم شد. انحصار توزیع قدرت و ثروت در دست خانواده فاسد سلطنتی که از مشکلات جامعه فرانسه کاملا بیاطلاع بودند، بینوایان تصویر راستین سیمای مردم فرانسه در قرن نوزدهم است. چهره چند قهرمان در بینوایان برجستهتر ترسیم شدهاست از جمله آن ژان والژان. او مرد میانسال خسته روانی است با نیم تنه کهنه و شلواری وصله دار که پس از گذراندن نوزده سال زندان با اعمال شاقه، پس از تمام شدن ایام محکومیت جایی برای رفتن ندارد و کسی پناهش نمیدهد.گرچه بینوایان از عشقهای خیال انگیز سرشار است اما جلوه واقع بینانه زندگی مردم در زمان ویکتور هوگو در آن کاملا دیده میشود
هری پاتر و محفل ققنوس
نوشته : جوآن رولینگ
این کتاب داستان در 205 صفحه به زبان فارسی ترجمه شده و مترجم آن آقای مرتضی مدنی نژاد می باشد.
ماجرای این رمان پس از بازگشت لرد سیاه اتفاق میافتد. جمعی از جادوگران گروهی را به ریاست آلبوس دامبلدور به نام محفل ققنوس تشکیل می دهند که برای مبارزه با ولدمورت آماده شوند. این کتاب یکی از سیاهترین و تلخترین ماجراهای هری پاتر است. در پایان کتاب رولینگ، خوانندگانش را با سازمان اسرار آشنا میسازد که بسیار شگفت انگیز است . در وزارت سحروجادو نبرد اعجاب آوری بین لرد ولدمورت و آلبوس دامبلدور روی میدهد و سرانجام خوانندگان در مییابند که ولدمورت برای پیشگیری از پیشگویی که سبیل تریلانی (یکی از استادان پیشگویی مدرسه هاگوارتز ) در آن اعلام کرده بود که تنها کسی که میتواند ولدمورت را شکستی ابدی بدهد در واپسین روز ماه ژوئیه به دنیا آمده است و پدر و مادر این پسر پیشتر سه بار در برابر ولدمورت مقاومت کردهاند.
در این داستان دلورس آمبریج که از وزارت سحر و جادو برای تدریس درس دفاع در برابر جادوی سیاه در مدرسه هاگوارتز انتخاب شدهاست ، رفته رفته از سوی وزارت سحر و جادو رتبهاش بالاتر میرود.او قوانین سختی در مدرسه وضع میکند.او بع عنوان تنبیه، هری پاتر را مجبور میکند که با خون خودش روی دستش حک کند که "من نباید دروغ بگویم".در اواخر داستان "فرد و جرج ویزلی " از مدرسه جادوگری هاگوارتز فرار میکنند و با این فرار نام خود را زبانزد خاص و عام میکنند.در این شماره از مجموعه داستانهای هری پاتر ، نگهبان مدرسه هاگوارتز هاگرید، با خانم ماکسیم به ماموریتی برای صلح میان غول ها به سفر میروند و با گراوپ برادر غول هاگرید که حتی نمیتواند به زبان انسانها صحبت کند بر میگردند . هاگرید از هری و هرمیون و درخواست میکند که به برادرش الفبا را یاد بدهند. در اواخر داستان بلاتریکس لسترنج پدر خوانده هری یعنی سیریوس بلک را به قتل میرساند. آلبوس دامبلدور نیز با لرد ولدمورت در وزارت سحر و جادو درگیر میشود.
خلاصه شوهر ما سه نفر :
ناتالی زن خوشبختی است که در شهر کوچکی به کار طبابت مشغول است . او به راستی از زندگی و شوهرش راضی است اما درست در ششمین سالگرد ازدواج آن دو اتفاقات عجیبی پشت سر هم می افتد که خط بطلانی روی تمام تصورات او می کشد . شوهری که دوستش دارد جواهرات او را پای میز قمار باخته است و حالا آسیب دیده از یک تصادف در بیمارستانی بستری است . اما این همه ماجرا نیست و ناتالی در کمال ناباوری در بیمارستان متوجه می شود که او دومین زنی است که با ریموند ازدواج کرده است و به غیر از او زندگی دو زن دیگر هم با شوهری که فکر می کرد در انحصار خودش است پیوند خورده است و این آغاز ماجرا برای این سه زن است.
خلاصه شماره تلفنت را د ارم :
دو زن در حال فرار.
کارآگاهی جذاب به دنبال آن دو.
و خطری بزرگ در کمین آنان.
رکسان بیدلمن پیغام شومی را دریافت کرده که یادآور راز بزرگ زندگی اوست،و به اتفاق دختر عمه اش آنگورا که در مراسم ازدواج بشدت مضحکه می شود،راهی سفری می شوند که آبستن حوادثی هیجان انگیز و نامنتظر است.
هری پاتر و قهرمانان چهارگانه
نوشته : جوآن رولینگ
این کتاب داستان در 183 صفحه به زبان فارسی ترجمه شده و مترجم آن آقای مرتضی مدنی نژاد می باشد.