اریش ازر، در ۱۸ مارس ۱۹۰۳، در «فگت لند» متولد گردید. خانواده اش در سال ۱۹۰۷ به «پلائون» نقل مکان نمودند. وی در سن ۱۷ سالگی علی رغم مخالفت های خانواده، به لایپ زیش رفت و از سال ۱۹۲۱ تا ۱۹۲۶ در «آکادمی هنرهای گرافیکی و صنعت چاپ» تحصیل کرد. تلاش برای امرار معاش، وی را به سوی طراحی بروشورهای تبلیغی و پلاکارت، سوق داد. در همین اثنا، اریش کنائف، سردبیر یکی از روزنامه های پلائون، زمینه همکاری وی را با مطبوعات فراهم نمود و ازر به عرصه مطبوعات وارد شد.
خلاصه شوهر ما سه نفر :
ناتالی زن خوشبختی است که در شهر کوچکی به کار طبابت مشغول است . او به راستی از زندگی و شوهرش راضی است اما درست در ششمین سالگرد ازدواج آن دو اتفاقات عجیبی پشت سر هم می افتد که خط بطلانی روی تمام تصورات او می کشد . شوهری که دوستش دارد جواهرات او را پای میز قمار باخته است و حالا آسیب دیده از یک تصادف در بیمارستانی بستری است . اما این همه ماجرا نیست و ناتالی در کمال ناباوری در بیمارستان متوجه می شود که او دومین زنی است که با ریموند ازدواج کرده است و به غیر از او زندگی دو زن دیگر هم با شوهری که فکر می کرد در انحصار خودش است پیوند خورده است و این آغاز ماجرا برای این سه زن است.
خلاصه شماره تلفنت را د ارم :
دو زن در حال فرار.
کارآگاهی جذاب به دنبال آن دو.
و خطری بزرگ در کمین آنان.
رکسان بیدلمن پیغام شومی را دریافت کرده که یادآور راز بزرگ زندگی اوست،و به اتفاق دختر عمه اش آنگورا که در مراسم ازدواج بشدت مضحکه می شود،راهی سفری می شوند که آبستن حوادثی هیجان انگیز و نامنتظر است.