آرایه الکترودی گرادیان 1 باداشتن مزایای آرایه های الکترودی دیگردر اندازه گیری مقاومت ویژه از جمله سیگنال به نویز بالا،
تفکیک پذیری افقی وقائم به طور همزمان، نویزپذیری پایین تر )حساسیت به نویز پایین( میتواند بیشترین اطلاعات را در مورد
اهداف زیر سطحی در اختیار ما قرار دهد. برداشت با کمک این آرایه ازطریق دستگاههای چندکاناله میتواند سرعت برداشت را
تاحدود زیادی افزایش داده ودر یک زمان محدود تعداد زیادی اندازه گیری انجام شود. برای بررسی مزایای بیشتر این آرایه
نسبت به آرایه های الکترودی دیگر ازجمله ونر، دو دوقطبی، قطبی دوقطبی، شلومبرگر از انتگرال فریشه – - 2 استفاده میشود.
انتگرال فریشه ) تابع حساسیت 3 ( میزان حساسیت پذیری پتانسیل اندازه گیری شده در نقاط مختلف را نسبت به تغییرات
مقاومت ویژه زیر سطحی محاسبه میکند. در واقع با محاسبه تابع حساسیت میتوان میزان حساسیت پذیری هریک از آرایهها
به تغییرات افقی وقائم مقاومت ویژه زیرسطحی را بدست آورد. .در این تحقیق باکمک یک برداشت صحرایی درمحدوده
سیرجان کارآیی این آرایه مورد مطالعه قرار میگیرد. پس از ارزیابی، پردازش و وارون سازی دادهها بااستفاده از نرم افزار
Res2Dinv و مقایسه نتایج حاصل از وارون سازی واطلاعات زمین شناسی نشان داده شد که، آرایه گرادیان توانایی تفکیک
نسبتا" دقیق ناهمگنیهای جانبی را دارد. قدرت تفکیک با حرکت به سمت عمق کاهش مییابد. بادر نظرگرفتن مطالب فوق
میتوان به این موضوع اشاره نمود که بادرنظر گرفتن هدف مورد مطالعه، میتوان از این آرایه به همراه آرایههای دیگر جهت
شناسایی هرچه بهتر ناهگنیهای جانبی و عمقی استفاده نمود. با این کار میتوان به اطلاعات دقیق و کاملی از زمین شناسی
زیر سطحی دست پیدا کرد.
تاریخچه و سیر تحولی عکاسی و تصویر برداری در سال 1727، "T.H.Schulze" با بعضی از ترکیبات نقره آزمایشهایی انجام داد. در حقیقت او میکوشید که تصویر صفحه مشبک را بر روی سطحی که پوشیده از مخلوط گچ ، نقره ، اسید نیتریک و سایر مواد شیمیایی بود، بوجود آورد. او دریافته بود که کلرور نقره ، یکی از مهمترین مواد در عکاسی ، بوسیله نور ، سیاه میشود. در سال 1802 ، "Humphrey Davy" و "T.Wedgewook" ، سعی کردند تصویر سایه واری را با استفاده از نور و روش شولز بوجود آوردند. آنها از محلول نیترات نقره که روی کاغذ مالیده بودند، استفاده کرده ، جهت ثبت تصویر از دوربینی به نام آبسکورا (جعبه تاریک) استفاده کردند. این وسیله ، جعبه بدون منفذ و بسته ای بود که فقط در قسمت جلوی آن ، یک سوراخ کوچک یا یک عدسی ساده قرار داشت که تصویر را روی کاغذ میانداخت و این اولین باری بود که با استفاده از عدسیها و فعل انفعالات شیمیایی ، ضبط تصور ممکن شد. اما تصویر حاصل شده ، به علت آنکه که هنوز نمیدانستند چگونه املاح نقره اضافی را برای جلوگیری از سیاه شدن آن از بین ببرند، بعد از گذشت زمان تیره میشد. تا اینکه در سال 1837 توسط "J.B.Reade" خاصیت تیوسولفیت سدیم (هیپو) که مواد حساس به نور را در مناطق نور نخورده روی کاغذ زایل میساخت، کشف شد. محلول هیپو با ترکیبات نقره ، ترکیباتی را بوجود میآورد که به راحتی در آب حل میشد و از روی فیلم و یا کاغذ ، زایل میگردید. اولین عکس رنگی اولین عکس رنگی نیز در تاریخ 17 مه سال 1861 ، بوسیله Clerk Maxwellدر انجمن سلطنتی انگلستان به نمایش گذاشته شد. البته نمیتوان گفت که عکس رنگی خوب و ایده آلی ارائه شد، ولی به هر حال با این کار ، فرایند روش رنگی توضیح داده شد. در سال 1870 ، "دکتر مارکس" ، طریقه ساختن امولسیونی را که با استفاده از ژلاتین و مخلوط کردن آن با برومورنقره بدست میآمد، معرفی کرد. صفحات پوشیده از این امولسیون ، برای استفاده در دوربین به دست مصرف کنندگان میرسید. امروزه امولسیون تقریبا با همان روش قبلی آماده و مصرف میشود. فرایندهای عکاسی فرایندهای انجام شده برای ثبت تصویر در عکاسی ، عبارتند از: نوردهی ، ظهور ، ثبوت ، شستشو. نوردهی در نتیجه هدایت نور، خواه به وسیله دوربین عکاسی دلخواه و خواه بوسیله هر دستگاه عملی دیگر ، بر روی سطحی حساس ، تصویری دید آمده و ثبت میشود که "تصویر مخفی" نامیده میشود. تصویر مخفی ، قابل رویت نبوده و فقط با اعمال روشهای خاص بعدی یعنی عمل ظهور میتوان آن را قابل رویت ساخت و در حقیقت ، زمانیکه مواد عکاسی (فیلم تخت ، فیلم حلقهای ، کاغذ) در دوربین ، اگراندلسیور یا دستگاه چاپ ، نور میبیند، هالوژنهای نقره درون امولسیون آنها به وسیله نور متاثر شده، موجب بروز فعل و انفعالات شیمیایی میشود و در نتیجه تصویر مخفی بوجود میآورد که بعدها در اثر عمل ظهور قابل رویت میشود.