مقاله اعماق ماده
ماده مسلما تا بینهایت قابل تقسیم است.تنوع دنیای مادی فقط میتواند در ماده بودن متحد باشد. پدیده ها با یکدیگر اختلافات بیشمار دارند، اما همه آنها ماده هستند. با این وجود، در دوران باستان بواسطه سطح پایین پراتیک تولیدی، انسان هنوز قادر به تجرید مقوله "ماده" از اشکال مشخص مادی گوناگون نبود. آنها بناگزیر "درون چیزی مشخصا فیزیکی، درون یک چیز معین، بدنبال (این وحدت) میگشتند." (دیالکتیک طبیعت، انگلس) انسانها در دوران باستان از برخی اشکال مشخص ماده استفاده میکردند تا فکر خود در مورد تقسیم پذیری لایتناهی ماده بروز دهند و بدین ترتیب، به لحاظ عینی دیالکتیک را بیان کنند. اما تقلیل همه چیز به یک شکل مشخص و معین ماده، بمعنای ساده کردن بیش از حد مسئله است. اگر آب یا هوا را بدین طریق تقسیم کنیم، آب کماکان آب باقی می ماند و هوا کماکان هوا. یعنی فقط در کمیت تقسیم صورت گرفته و کیفیت هیچ تغییری نکرده است. انگلس این را "تقسیم پذیری مجرد، ابدیت بد" نامید. (دیالکتیک طبیعت) این نوع "تقسیم پذیری مجرد"، کاملا صوری، گول زننده بوده و در اساس بهیچوجه تقسیم پذیری نیست. اگر همه چیز از این ملاط عام تشکیل شده باشد، پس چگونه کائنات میتواند متنوع باشد؟ چنین "وحدتی" یکجانبه میشود.
نیوتون بر مبنای تئوری اتمها، "تصویری از دنیای اتمی" ترسیم نمود. همه اجرام آسمانی که از اتمهای جداگانه تشکیل شده و خلاء کائنات را نقطه وار پر کرده اند، بی وقفه بر حسب قوانین حرکت مکانیکی در فضای مطلق حرکت میکنند. همه تغییرات و تکامل پدیده ها در دنیا هیچ چیز نیست مگر تجمع و تجزیه اتمها. مهم نیست که پدیده ها چه اندازه تغییر کنند، منشاء تغییرات آنها یکی است. از آنجا که اتمها خود توسط خداوند آفریده شده اند، هرگز تغییر نمی یابند. بنابراین، تا وقتیکه انسان حرکت اتمها را بفهمد، میتواند "گذشته و آینده را بداند"؛ همه چیز را بداند. بدین طریق، مکانیک نیوتونی به "حقیقت نهائی" تبدیل شد.
بنابراین بنظر می آمد که تداوم مطلق و جدائی مطلق، غیر قابل دفاع است. این یک تضاد است. "کانت" این تضاد را عمیقا مد نظر قرار داد و یک "آلیاژ انعطاف پذیر" پیشنهاد کرد: درست است که گفته شود هر چیز در دنیا از پدیده های تقسیم ناپذیر و مطلقا ساده تشکیل شده است. زیرا فقط یک پدیده مطلقا ساده میتواند یک پدیده اولیه باشد. در غیر اینصورت هیچ چیز پیچیده ای که از چنین پدیده های ابتدائی تشکیل شده باشد وجود نخواهد داشت، و در دنیا هیچ چیز نمیتواند موجود باشد. به همین ترتیب، این نیز صحیح است که گفته شود هیچ چیز مطلقا ساده ای وجود ندارد. هر چیز نوعی پدیده مطلقا تقسیم پذیر است؛ زیرا پدیده هر قدر هم که ساده باشد باید حجمی از فضا را اشغال کند و بنابراین میتواند مداوما تقسیم شود. "آلیاژ" کانت تضاد را آشکار ساخت و این سئوال را فرموله کرد. این یک شرط ضروری برای پیشروی بسمت دیالکتیک و ارتقاء شناخت بشر بود. اما کانت تضاد را حل نکرد. بالاخره پدیده های عینی تقسیم پذیرند یا تقسیم ناپذیر، تداوم دارند یا جدا هستند؟
بدین معنی، اتم یک چیز محکم ایده الیزه شده است، یک جسم فوق العاده فشرده است. خصوصیت اساسی اتم، تقسیم ناپذیری آنست. هیچ "فضای بازی" درون اتم وجود ندارد. "نه آب میتواند به درونش نفوذ کند و نه سوزن میتواند درونش فرو شود." با این وجود، "استحکام" بدون "تهی بودن"، "چیزی بودن" بدون "چیزی نبودن" وجود ندارد. اشیاء خالی نیستند؛ هر تهی بودنی از بیرون بر اشیاء احاطه دارد.
ناهمسانگردی معناطوکریستالی بالا ) 3 J/m 016 × 7 = u (K در نانوذرات FePt در فاز 01 L ، باعث شده تا این سیستم نانوذرات
مورد بسیار مناسبی برای کاربرد در ذخیره سازی مغناطیسی اطلاعات با ظرفیت بالا باشند. با استفاده از روش سل ژل، با -
ترکیب نمکهای 2 Pt(acac) و O 2 H 4 . 2 FeCl در حلال فنیل اتر، بوسیله احیاگرهای ) 2 O 34 H 06 C ) - 0،2
Hexadecanediol و سوپر هیدراید H 3 LiBEt ، نانوبلورهای FePt در اندازه nm 4 حاصل می شوند. خواص ساختاری و
مغناطیسی این نانوذرات قبل و بعد از عملیات گرمایی، با آنالیزهای XRD و VSM مطالعه می شود. همچنین به کمک
تصاویر TEM و نتایج EDS توزیع اندازه و درصد غلظت یونهای فلزی Fe/Pt در نانوذرات تعیین می شود. نتایج نشان می-
دهند که نانوذرات در دمای اتاق دارای ساختار مربعی مرکز سطحی ) fcc ( و بصورت ابرپارامغناطیس هستند و بعد از
گرمادهی، ساختارآنها بصورت بلوری مستطیلی مرکز سطحی ) fct ( در فاز فرومغناطیس سخت، تشکیل می شود. همچنین
این تغییر فاز بلوری باعث می شود تا ناهمسانگردی نانوذرات تا kOe 7 افزایش یابد.