مفاهیم و کلیات کارآفرینی مقدمه نخستین گام جهت شناخت و تبیین درست هر مفهوم یا پدیده، ارائه تعریف روشنی از آناست. کارآفرینی مانند سایر واژه های مطرح در علوم انسانی هنگامی قابل تحلیل و تبیین استکه بتوان تعاریف روشن و مشخصی از آن ارائه کرد. در مورد کارآفرینی تعریف واحدی وجودندارد و از ابتدای طرح آن در محافل علمی، تعاریف متفاوتی از دیدگاه های گوناگون برای آنبیان گردیده است. اکنون در عرصه جهانی افراد خلاق، نو آور و مبتکر به عنوان کار آفرینان منشاء تحولات بزرگی در زمینه های تولیدی و خدماتی شده اند که از آنها به عنوان قهرمانان ملی1980 در هندوستان، تنها 500 مؤ سسه کارآفرینی شروع – یاد می شود. طی سال های 1960به کار کرده اند، و حتی شرکت های بزرگ جهانی برای حل مشکلات خود به کارآفرینان رویآورده اند. در واقع چرخ های توسعه اقتصادی همواره با توسعه کارآفرینی به حرکت در می آیند. درایالات متحده هر سال بیش از یک میلیون فعالیت تجاری جدید شروع به کار می کند. این در حالیاست که در ایران حتی یک مؤ سسه کارآفرینی در دهه های اخیر نداشته ایم. از سوی دیگر تغییرفراگیر روش ها و نگرش ها طی دو دهه اخیر، توجه بسیاری را به آموزش و پرورش و نیز جذب و بهکارگیری مدیران کارآفرین سوق داده است. بنابراین از ابتدای دهه 60 توجه بیشتری به کارآفرینان مبذول شد. توجه به کارآفرینی و ایجاد و توسعه آن علیرغم وجود بعضی انگیزه های مشخص گاممثبتی در جهت ایجاد فضای مناسب جهت توسعه، افزایش منابع ملی، کاهش نرخ بیکاری، تعادلساختاری و توسعه در شهرها و روستاها خواهد بود.کارآفرینبه معنای متعهد شدن) مشتق شده که در اصل از ) Entrepreneur واژه کارآفرین از کلمه زبان فرانسه به دیگر زبان ها راه یافته است. انگلیسی ها سه اصطلاح با نام های ماجراجو، متعهد وکارفرما را در مورد کارآفرین به کار می بردند. از نظر آنها،کارآفرین کسی است که متعهدمی شودمخاطره های یک فعالیت اقتصادی راسازماندهی،اداره وتقبل کند.در واقع کارآفرین کسی است که نوآوری خاص داشته باشد. این نوآوری می تواند در ارائه یک محصول جدید، ارائه یک خدمت جدید، در طراحی یک فرآیند نوین و یا نوآوری دررضایت مشتری و... باشد