هری پاتر و پسر بچه کوچک
نوشته : جوآن رولینگ
این کتاب داستان در 216 صفحه به زبان فارسی ترجمه شده و مترجم آن آقای مرتضی مدنی نژاد می باشد.
هری پاتر و تالار اسرار
برنده جایزه طلایی 1998
نوشته : جوآن رولینگ
این کتاب داستان در 239 صفحه به زبان فارسی ترجمه شده و مترجم آن آقای مرتضی مدنی نژاد می باشد.
داستان از جایی آغاز میشود که هری پاتر سال اول تحصیلی خود را در مدرسه جادوگری هاگوارتز پشت سر گذارده و در تابستان به سر میبرد. او جنی خانگی را میبیند که به او هشدار میدهد که این سال را به مدرسه نرود. بعد از آن با سه نفر از دوستانش که با ماشینی پرنده به دنبالش آمدهاند از دست خاله و شوهر خاله بد خلقش فرار میکند و به خانه دوستش میرود. بعد از اینکه وارد سال تحصیلی میشود اتفاقات عجیبی میافتد، گربه سرایدار با طلسمی خطرناک بیهوش میشود و خون نوشتههایی بر دیوارها حک میشود مبنی بر آن که: تالار اسرار گشوده شده است.
بعد از آن به چند نفر حمله میشود و همه به هری پاتر شک میکنند. کسانی که مورد حمله قرار میگیرند خشک میشوند و در این میان با گره گشاییهای گسترده، هری میفهمد که تالار اسرار کجاست و موجودی که این حملات را انجام میدهد یک مار غول پیکر است، در این میان او میفهمد که نا خواسته زبان مارها را میداند. در همان موقع جینی، خواهر رون که بهترین دوست هری است، به تالار اسرار برده میشود و هری، هرمیون و رون، وارد تالار اسرار شده و جینی را نجات میدهند. در پایان مشخص میشود که حملات از طریق دفتر خاطراتی که ولدمورت (تام ریدل) در نوجوانی نوشته انجام میشده است.
هری پاتر و محفل ققنوس
نوشته : جوآن رولینگ
این کتاب داستان در 205 صفحه به زبان فارسی ترجمه شده و مترجم آن آقای مرتضی مدنی نژاد می باشد.
ماجرای این رمان پس از بازگشت لرد سیاه اتفاق میافتد. جمعی از جادوگران گروهی را به ریاست آلبوس دامبلدور به نام محفل ققنوس تشکیل می دهند که برای مبارزه با ولدمورت آماده شوند. این کتاب یکی از سیاهترین و تلخترین ماجراهای هری پاتر است. در پایان کتاب رولینگ، خوانندگانش را با سازمان اسرار آشنا میسازد که بسیار شگفت انگیز است . در وزارت سحروجادو نبرد اعجاب آوری بین لرد ولدمورت و آلبوس دامبلدور روی میدهد و سرانجام خوانندگان در مییابند که ولدمورت برای پیشگیری از پیشگویی که سبیل تریلانی (یکی از استادان پیشگویی مدرسه هاگوارتز ) در آن اعلام کرده بود که تنها کسی که میتواند ولدمورت را شکستی ابدی بدهد در واپسین روز ماه ژوئیه به دنیا آمده است و پدر و مادر این پسر پیشتر سه بار در برابر ولدمورت مقاومت کردهاند.
در این داستان دلورس آمبریج که از وزارت سحر و جادو برای تدریس درس دفاع در برابر جادوی سیاه در مدرسه هاگوارتز انتخاب شدهاست ، رفته رفته از سوی وزارت سحر و جادو رتبهاش بالاتر میرود.او قوانین سختی در مدرسه وضع میکند.او بع عنوان تنبیه، هری پاتر را مجبور میکند که با خون خودش روی دستش حک کند که "من نباید دروغ بگویم".در اواخر داستان "فرد و جرج ویزلی " از مدرسه جادوگری هاگوارتز فرار میکنند و با این فرار نام خود را زبانزد خاص و عام میکنند.در این شماره از مجموعه داستانهای هری پاتر ، نگهبان مدرسه هاگوارتز هاگرید، با خانم ماکسیم به ماموریتی برای صلح میان غول ها به سفر میروند و با گراوپ برادر غول هاگرید که حتی نمیتواند به زبان انسانها صحبت کند بر میگردند . هاگرید از هری و هرمیون و درخواست میکند که به برادرش الفبا را یاد بدهند. در اواخر داستان بلاتریکس لسترنج پدر خوانده هری یعنی سیریوس بلک را به قتل میرساند. آلبوس دامبلدور نیز با لرد ولدمورت در وزارت سحر و جادو درگیر میشود.
هری پاتر و قهرمانان چهارگانه
نوشته : جوآن رولینگ
این کتاب داستان در 183 صفحه به زبان فارسی ترجمه شده و مترجم آن آقای مرتضی مدنی نژاد می باشد.
هری پاتر و زندانی آزکابان
برنده جایزه کتاب سال کودکان -1999
نوشته : جوآن رولینگ
این کتاب داستان در ۱۷۷ صفحه به زبان فارسی ترجمه شده و مترجم آن آقای مرتضی مدنی نژاد می باشد.
بعد از اینکه عمه مارج وارد خانهٔ خالهٔ هری پاتر میشود با هری درگیری پیدا میکند و هری ناخواسته باعث اتفاق ناخوشآیندی میشود: عمه مارج باد شده و مانند بادکنکی به هوا میرود.
هری از خانه فرار میکند و منتظر اظهارنامه وزارت جادو میشود زیرا انجام جادو برای افراد زیر هفده سال ممنوع است و هری فقط ۱۳ سال سن دارد. اما او سرانجام میفهمد که سیریوس بلک کسی بوده که پدر و مادرش را به ولدمورت فروخته و اکنون از زندان فرار کرده و حالا دنبال اوست و به همین دلیل وزارت برای او حکم اخراج نمیفرستد تا بتواند در مدرسه هاگوارتز در امان باشد!
هری در سالی سخت قرار دارد که همواره باید مواظب باشد که مورد حملهٔ سیریوس بلک قرار نگیرد. اما در پایان مشخص میشود که سیریوس بلک پدر خواندهٔ اوست و دوست صمیمی پدرش و کسی که پدرش را به ولدمورت لو داده پیتر پتیگرو بوده که خودش را به شکل موشی در آورده بوده که از قضا موش خانگی رون ویزلی بهترین دوست هری بودهاست. اما درست وقتی که همه چیز درست میشود و سیریوس موش را به شکل عادی برمیگرداند و همه به اینکه به وسیله او بی گناهی سیریوس را ثابت کنند امیدوار میشوند همه چیز نقش بر آب شده و پیتر پتیگرو فرار میکند. بعد از اینکه سیریوس دوباره زندانی میشود هری و هرمیون گرنجر، دوست صمیمی او، به گذشته بازگشته و سیریوس را نجات میدهند. همچنین هری با موجوداتی به نام دیوانهساز مبارزه میکند. در نهایت سیریوس بلک به کمک ساعت زمان هرمیون گرینجر فرار کرده و هری به مدرسه باز میگردد.